«نخست این که اشاره به آن است که ایمان" سابقه فطرى" دارد و در حقیقت مؤمنان با ابراز ایمان، مقتضاى فطرت خود را تصدیق و تاکید کرده اند (زیرا یکى از معانى قدم، سابقه است) چنان که مى گویند لفلان قدم فى الاسلام- او قدم فى الحرب (یعنى: فلان کس در اسلام یا در جنگ و مبارزه، سابقه دارد).
دوم این که اشاره به مساله معاد و نعمتهاى آخرت باشد، زیرا یکى از معانى قدم، مقام و منزلة است (به تناسب اینکه انسان با پاى خود به منزلگاهش وارد مى شود) یعنى براى افراد با ایمان مقام و منزله ثابت و مسلمى در پیشگاه خدا است که هیچ چیز نمىتواند آن را تغییر دهد و دگرگون سازد.
سوم این که قدم به معنى پیشوا و رهبر است، یعنى براى مؤمنان پیشوا و رهبرى صادق فرستاده شده است.
روایات متعددى که در تفاسیر شیعه و اهل تسنن در ذیل این آیه وارد شده و قدم صدق را به شخص پیامبر ص یا ولایت على ع تفسیر کرده است، مؤید همین معنى است[1].» (تفسیر نمونه، ج8، ص 217)
نقد و بررسی
تفسیر نخست با «بشر» و «عند ربهم» همخوانی لازم را ندارد؛ زیرا «بشر» بدین معنی است که هنوز تحقق نیافته و «عند ربهم» بدین معنی است که منفک از خودشان است.
تفسیر دوم نیز غیر متبادر و به نظر تحمیلی است؛ زیرا تفسیر قدم به مقام چندان مناسب نیست و ما مثلاً «مقام محمود» را «قدم محمود» نمینمامیم!
تفسیر سوم نیز به خودی خود قابل پذیرش نیست؛ زیرا «پیشوا» و «امام» تحقق خارجی دارد و مصداق «بشارت» و «عند ربهم» نیست.
تقریباً همه تفاسیر - تا آنجا که نگارنده بررسی کرده- به همه این موارد یا یکی از این موارد بسنده کردهاند. لیکن به نظر میرسد تفسیر چهارمی به ظاهر آیه نزدیکتر باشد و آن اینکه:
خدا بشارت میدهد کسانی که ایمان آوردهاند، نزد خدا «قدم صدق» دارند و قدم صدق در «مدخل صدق» است: «وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِی مِنْ لَدُنْکَ سُلْطَانًا نَصِیرًا» (اسرا، 80)؛ یعنی ایمان آورندگان به توفیق الهی به مرتبه مناسبشان از مدخل صدق بارمییابند و معنای «بشر» اشاره دارد که این گام مثبت و صدق به توفیق الهی خواهد بود و خدا آن را به عهده گرفته است (عند ربهم). (والله العالم) بر این اساس، رهبر و امام نیز در رسیدن مؤمن به مدخل صدق نقشآفرینند و وجودشان و حضورشان نعمتی از جانب خداست (تفسیر سوم) و از این رهگذر، روایات مفسر آیه نیز با الفاظ آیه ارتباط روشنی مییابند. همچنین از این نکته بسا بتوان استفاده کرد که حداقل اوائل سوره یونس بعد از آیه مورد اشاره در سوره اسرا نازل شده است.. البته نظر نهایی نیاز به بررسی همه جانبه دارد.
[1] ( 1) تفسیر برهان جلد 2 صفحه 177 و تفسیر قرطبى جلد 5 صفحه 3145.