«داستان ختم قرآن»
یکی از اختلافهای مهم و تأثیر گذار در چند مسئله مهم علوم قرآن، جمع قرآن در زمان پیامبر ? یا پس از رحلت آن حضرت است. در باره معنای جمع قرآن در برهان تاریخی و یا ترجمه آن در مقاله « البرهان التاریخی علی صیانة القرآن من التحریف» سخن گفتهایم. در چند پست در نقد نظریه تفسیر بر پایه ترتیب نزول نیز در باره آن سخن گفتهایم، لیکن در اینجا به ختم قرآن استدلال میشود که میتواند فصل الخطاب مسئله باشد و از دید شیخ صدوق (ره) راهی برای رسیدن به این حقیقت است که قرآن در زمان پیامبر صص جمع شده است (در زمان آن حضرت ترتیب آیات و سور معلوم بوده و پس از رحلت آنحضرت نهایتاً سور مکتوب بر نوشتافزارها بین دو جلد قرار گرفته است ).
بر اساس آنچه در اسباب و شأن نزول سورهها در اخبار و گزارههای تاریخی نقل شده، بیشتر سورههای قرآن تا حدود سال هفتم بعد از هجرت نازل شده بود. چند سوره و برخی آیات نیز در دو سه سال آخر عمر شریف پیامبر? نازل شد. بر این اساس، در چند سال آخر عمر شریف پیامبر? غالب سورههای قرآن نازل شده بودهاند. حال با توجه به این که ختم قرآن یکی از کارهای اساسی پیامبر? و مسلمانان بوده و بر اساس برخی اسناد، بسیاری در هر هفته یکبار کل قرآن را تلاوت میکردند و نیز با توجه به وجود حفاظ بسیار- که در ادامه در باره آنها سخن خواهیم گفت و غالب آنها یکی از اصلیترین کارهای روزمرهشان تلاوت قرآن بوده- نمیتوان تصور کرد که این حجم بالای ختم قرآن که بالغ بر دهها بلکه صدها هزار بار در مدینه است، بدون هیچگونه نظمی رخ داده باشد! میتوان تصور کرد بسیاری از ملازمان، علاقهمندان و صحابه پیامبر? در بسیاری از ایام سال به ویژه ماههای حرام و بالاخص ماه مبارک رمضان که بهار قرآن است، و نیز فصل زمستان که معمولا در جامعه متکی به اقتصاد کشاورزی و دامداری فعالیتهای اقتصادی با خمودی روبه رو میشود - اگر نگوییم همه سال به ویژه در مورد شماری از اصحاب مانند اصحاب صفّه که جز ملازمت با پیامبر? کار مهم دیگری برای خود تعریف نمیکردند- در مسجد پیامبر? گرد میآمدند و اراده ختم قرآن داشتند. طبیعی است یکی از وظایف پیامبر? نیز آموزش قرائت و تفسیر قرآن بوده است و جلسات ختم قرآن در محضر آن حضرت تشکیل میشده است که به طور طبیعی فراوانی نیز داشته است، به ویژه سالهای آخر عمر شریف ایشان که مشرکان فوج فوج مسلمان میشدند (یدخلون فی دین الله افواجا) و به طور طبیعی بسیاری از آنها علاقهمند بودند در جلسات ختم قرآن شرکت کنند، با این وصف آیا میتوان پذیرفت پیامبر تقوا و نظم که آثار نظم در سادهترین امور زندگی ایشان تجلی داشته، هر بار به شکل جدیدی قرآن را ختم کرده باشد؟! آیا میتوان پذیرفت که اهل بیت پیامبر?- صرفنظر از همسران او- یعنی خود پیامبر و حضرت علی و حضرت فاطمه زهرا و حسنین? که در مجموع در همان سال آخر عمر شریف پیامبر? و بلکه ماههای آخر حداقل صدها بار قرآن را ختم کردهاند، هیچ نظمی برای ختم خود قرار نداده و در این خصوص با هم هماهنگ نباشند، حتی اگر کاملاً ذوقی و بدون هیچ حکمتی باشد؟ و باز آیا میتوان تصور کرد صحابهای که تلاش میکردند گامهای خود را جای گامهای پیامبر? قرار دهند و حتی- چنان که در جریان فتح مکه در تاریخ ثبت شده- برای ربودن قطرات وضوی پیامبر? که به سوی زمین رها میشد، برای تبرک، بر هم سبقت میگرفتند، به ترتیب پیامبر? توجه نکنند و ترتیبی مخالف پیامبر? برگزینند؟!
براستی چگونه میتوان پذیرفت پیامبر با در اختیار داشتن سالهای سال فرصت این قدر به خود زحمت ندهد که برای سورههای قرآن – بزرگترین معجزه الهی و ثقل اکبر - ترتیب اختیار کند و آن را رها کند تا دیگران پس از رحلت ایشان به داد آن برسند و به آن سر و سامان بدهند!
به نظر میرسد کسانی که ترتیب یافتن جمع سورههای قرآن در زمان پیامبر? (و نه جمع آن از نوشتافزارهای گوناگون در بین یک جلد به شکل کتاب) را انکار میکنند، به حداقل دریافت از زندگی پیامبر? دست نیافته و یا از توجه به آن غافل شده و امری بدیهی را انکار کردهاند.
با این وصف، زمینه تحریف در قرآن از اساس برداشته میشود؛ زیرا بسیاری از روایات تحریف بر این فرض نادرست استوارند که قرآن در زمان پیامبر? جمع و ترتیب نیافته باشد.
تذکر1: ترتیب یافتن سور قرآن در زمان پیامبر? بدین معنا نبوده که رعایت ترتیب واجب است و کسی نتواند خلاف آن را انتخاب کند؛ مثلا بعد از سوره بقره سوره لقمان را بخواند، لیکن سخن در ختم قرآن و نظم شاخص برای آن است.
تذکر2: در اخبار آمده که جبرئیل هرساله یکبار و سال آخر عمر پیامبر? دو بار قرآن را بر او عرضه کرد، سؤال این است که بر اساس ظاهر روایت، آیا جبرئیل هربار که قرآن را عرضه میکرد، با ترتیبی متفاوت عرضه میکرد یا در راستای همان ترتیب سابق بوده است؟ پاسخ بدون نیاز به منابع روایی روشن است! وقتی نظم بهتر از بینظمی است و در بینظمی هیچ حکمتی وجود ندارد- که اگر وجود میداشت، به دلیل غیر عادی بودن آن نصّی دال بر آن به دست ما میرسید- چرا جبرئیل که پیامآور وحی و برگزیده فرشتگان است و در مرتبه بالاتر، خود خدای متعال از روش غیر معمول بینظمی استفاده کنند؟!
تذکر3: اگر کسی ختم قرآن را دلیل قاطع بر معلوم بودن ترتیب سور در زمان پیامبر?- که آثار بسیاری بر جای میگذارد- نداند، لاجرم میباید به پیامدهای ناخوشایندی گردن نهد:
الف) اگر پیامبر? به سور قرآن نظم نداده با توجه به این که اولاً: هم زمان کافی در اختیار داشته و هم میتوانسته نظم دهد و ثانیاً: بر این باوریم که او از بین چند گزینه بهترین آنها را اختیار میکرده و انجام میداده، در مییابیم که به طور خاص بینظمی از نظم در ترتیب سور بهتر است؛ از این رو
اولاً: با توجه به اینکه پیامبر? به نظم اهمیت فوق العاده میداده و سنت او و اهل بیت? مطابق با دریافت و رفتار عقلا و سنت حاکم بر جهان رعایت حداکثری نظم بوده، و ثانیاً: بر اساس حکمت و درایت جهت دفع اتهام به بینظمی، لازم بوده وجه حکمت داشتن بینظمی در ختم سور قرآن را هرچند به طور اجمال برای مردم توضیح دهد و در این فرض، پس از او اهل بیت? میبایست دستکم به این مسئله بپردازند و همچنان بینظمی را ادامه دهند!! و البته هیچیک از این فرضها رخ نداده است.
ب) تبعیت حضرت علی? از پیامبر? که در دعای ندبه با عبارت « ٍیَحْذُو حَذْوَ الرَّسُول؛ پا جای پای رسول خدا? قرار میداد» از آن یاد شده، مورد تشکیک جدی قرار میگیرد؛ زیرا میبایست یا از ختم پیامبر? جهت پیروی پرسش کند و یا پس از او به بینظمی ادامه دهد و در باره آن دستکم سخن گوید!
ج) اهتمام برخی صحابه یعنی ابوبکر یا عثمان به نظم قرآن و ختم هماهنگ آن بیش از پیامبر? بوده است؛ زیرا آنها به بینظمی ختم قرآن پایان دادند!! و چنانکه میدانیم احدی به چنین پیامدی گردن نمیگذارد و هیچ قرینهای آن را تأیید نمیکند.
ممکن است گفته شود که این نظم در توحید مصاحف و با ارشاد حضرت علی? به وجود آمد که در پاسخ میگوییم: اولاً: چرا از سنت پیامبر? - بر فرض اختیار بینظمی در ترتیب سور- دست برداشته و ثانیاً: حضرت در زمان ابوبکر و عمر نیز حضور داشته و به چنین کاری دست نزده و حتی ارشادی در این باره از او نقل نشده، بنابراین، بازگرداندن نظم بر فرض تحقق آن در توحید مصاحف به حضرت علی? بی اساس است و تنها راه باور به وجود نظم در حیات پیامبر? است.
د) برای اثبات تحریفناپذیری نمیتوان به اهتمام پیامبر? به قرآن تمسک جست و گمان نمیرود کسی به چنین پیامدی راضی شود.
بنابراین، مسلم است که قرآن در ترتیب آیههای سور و نیز در ترتیب سور در زمان پیامبر? نظم کاملاً مشخصی داشته و از این رو بیپایگی بسیاری از روایات تحریف که بر اساس دخالت صحابه در تدوین قرآن استوارند، آشکار میشود.
تذکر4: بر جمع قرآن در زمان پیامبر قرائن و شواهد دیگری نیز وجود دارد که در مقاله یاد شده بیان شده است.
فرازی خلاصه شده از کتاب نگارنده با عنوان: نگرشی نو به تحریفناپذیری قرآن، در حال نگارش