1. ابن عباس سه سال قبل از هجرت به دنیا آمد از این رو گزارش خود او ارزش ندارد.
2. اشکال سندی افزون بر خود ابن عباس، در مورد رجال پس از او و واسطههای بعدی نیز وجود دارد که در مقاله «نقد نظریة تفسیر بر پایة ترتیب نزول» که در پژوهشنامه معارف قرآنی دوره 9، شماره 33،تابستان 1397،صفحه 35-65 آمده است.
3. علامه طباطبائی در باره ارزش تاریخی روایت ابن عباس در باره ترتیب نزول آورده است: «آنچه درباره این روایات میتوان گفت این است که به هیچ وجه قابل اعتماد نیستند؛ زیرا نه ارزش روایت دینى را دارند و نه ارزش نقل تاریخى؛
[1] أما ارزش روایت دینى، زیرا اتصال پیغمبر اکرم? را ندارد و تازه روشن نیست که ابن عباس این ترتیب را از خود پیغمبر اکرم? فرا گرفته یا از کسانى دیگر که معلوم نیست چه کسانى بودهاند یا از راه نظر و اجتهاد که تنها براى خودش حجیت دارد،
[2] و اما ارزش نقل تاریخى، زیرا ابن عباس جز زمان ناچیزى از زمان حیات پیغمبر اکرم? صحابت آن حضرت را درک نکرده و بدیهى است که در نزول این همه سورههاى قرآنى حاضر و شاهد نبوده و اگر ترتیب نامبرده را از راه نظر و اجتهاد نیز به دست نیاورده باشد، از دیگران شنیده و در نتیجه خبرى میشود بى ذکر مدرک و چنین نقل تاریخى بىارزش است. ...» (قرآن در اسلام، طباطبایی، ص87.)
4. بر فرض نادیده گرفتن اشکالات فوق - که البته نمیتوان نادیده گرفت! - باید گفت: اختلاف در روایات ترتیب نزول منقول و منسوب به ابن عباس نیز بسیار است و کم نشان دادن این اختلافها و کوچکانگاری آن از سوی علاقمندان به روش ترتیب نزول پاک کردن مسئله و نادیده گرفتن یک حقیقت بزرگ است.