مثال 1: داستان بشار مکاری

از بشار مکاری نقل شده است که گفت: زمانی که امام صادق- علیه السلام- در کوفه بودند. به حضورش رسیدم. طبقی از خرمای طبرزد پیش رو داشت و از آن میل می نمود. چون مرا دید فرمود: ای بشار نزدیک شو و از این خرما بخور.

گفتم: خدا گوارایت کند و مرا فدایت گرداند از چیزی که در راه خود به این جا دیده ام. سخت ناراحتم و دلم را به درد آورده است.

امام علیه السلام فرمود: به حقی که به گردن تو دارم نزدیک شو و از این خرما بخور.

نزدیک شدم و قدری خوردم. آنگاه امام علیه السلام (با این که از آنچه بشار دیده بود آگاهی داشت) فرمود: چه ماجرایی این چنین تو را رنجانده است ؟

گفتم: یکی از ماموران حکومتی (باتازیانه یا چوب دستی) بر سر زنی می کوفت و او را به سوی زندان می برد و آن زن فریاد می زد: از خدا و پیامبرش یاری می طلبم اما هیچ کس به مدد خواهی او پاسخ نمی داد.

امام پرسید: چرا آن مامور حکومتی با او چنین می کرد؟

بشار پاسخ داد: مردم می گفتند که آن زن به زمین خورده و گفته: خدا لعنت کند آنانی که در حق تو ای فاطمه (سلام الله علیها) ظلم کردند. و به همین دلیل با او چنان رفتار می شد.

بشار میگوید: امام صادق علیه السلام از خوردن دست کشید و چنان گریست که محاسن، سینه و دستمال او از اشک تر شد. آنگاه فرمود: ای بشار! برخیز تا به مسجد سهله برویم و به درگاه خدای عزوجل دعا کنیم و آزادی آن زن را از حضرت احدیت بخواهیم.

بشار میگوید: آنگاه امام علیه السلام یکی از شیعیان خود را به کاخ حکومتی فرستاد و به او فرمود: تا پیک من نزد تو نیامده آنجا را ترک مکن (یعنی منتظر باش و ببین با آن زن چه میکنند) و اگر برای آن زن پیشامدی رخ داد ما را مطلع کن.

به همراه امام صادق علیه السلام به مسجد سهله رفتیم و هریک دو رکعت نماز گزاردیم سپس امام علیه السلام دست به سوی آسمان بلند کرده به درگاه احدیت عرضه داشت: انت الله لا اله الا انت…(ودعا را تا آخر خواند). آنگاه سر به به سجده نهاد و در آن حال جز صدای نفس کشیدن از او شنیده نمی شد. سپس سر از سجده برداشت و فرمود: برخیز که آن زن آزاد شد. هر دو از مسجد بیرون شدیم و در میانه راه مردی که امام علیه السلام او را به ماموریت فرستاده بود به مارسید.امام به او فرمود: چه خبر؟گفت: حاکم آن زن را آزاد کرد.حضرت پرسید : آزادی او به چه صورت بود؟

گفت: نمیدانم. اما هنگامی که کنار درب دارالحکومه ایستاده بودم. حاجب حاکم آن زن را خواست و از او پرسید: چه چیزی بر زبان رانده ای؟زن گفت: چون به زمین افتادم. گفتم: خدا لعنت کند آنانی که در حق تو ای فاطمه (سلام الله علیها) ظلم کردند. و بر سرم آمد آنچه آمد.

حاجب دویست درهم به آن زن داد و بدو گفت: این را بستان و امیر را حلال کن.

زن از گرفتن درهم ها خودداری کرد. حاجب امیر را از واکنش زن باخبر کرد. سپس بازگشت و به زن گفت: به خانه ات برگرد (تو آزاد هستی) و زن به سوی خانه خود روان شد.

امام صادق علیه السلام پرسید:آن زن ازگرفتن دویست درهم خودداری کرد؟

گفت: در حالی از گرفتن آن مبلغ خودداری کرد که به خدا سوگند بدان محتاج بود.

امام صادق علیه السلام کیسه ای حاوی هفت دینار از جیب خود در آورد و به آن مرد داد و به او فرمود: به خانه آن زن برو و سلام مرا به او برسان و این دینارها را به او بده.

بشار میگوید: هر دو روانه خانه آن زن شدیم و سلام حضرتش را به او رسانیدیم.

زن گفت: شما را به خدا سوگند آیا جعفر بن محمد علیه السلام مرا سلام داده است؟

به او گفتم: خدا تو را رحمت کند به خدا سوگند جعفر بن محمد تو را سلام داده است.

زن گریبان چاک داد و بی هوش بر زمین افتاد. کمی درنگ کردیم تا به هوش آمد و از ما خواست تا گفته خود را تکرار کنیم وبه درخواست او سه بار سلام امام را تکرار کردیم. آنگاه دینارها را به او داده.

گفتیم: بستان که اینها را نیز حضرت برای تو فرستاده است و به آن شادباش.

زن کیسه دینارها را گرفت گفت: از حضرت بخواهید تا برای این کنیزش از خدا طلب عفو و بخشش کند. زیرا کسی را نمی شناسم که چون او و پدرانش وسیله توسل به سوی خدا باشند.

راوی گوید: نزد امام صادق علیه السلام برگشتیم و وقایعی را که رخ داده بود را به حضرت بازگو کردیم. حضرت هم گریستند و در حق او دعا کردند.

توضیح:

اگر کسی صرفا با توجه به متن این حدیث بخواهد قضاوت کند، ممکن است به این نتیجه برسد که دعا و عرض حاجت در مسجد سهله نسبت به مسجد کوفه به استجابت نزدیک‌تر است؛ زیرا حضرت در آن مقطع حساس به جای مسجد کوفه، مسجد سهله را انتخاب کرد.

این استنتاج - فارغ از درستی یا نادرستی آن - مشکل است؛ زیرا احتمالاتی موجب می‌شود علت یاد شده (انتخاب مسجد سهله به دلیل نزدیک‌تر بودن به استجابت دعا) انحصاری نباشد؛ توضیح این‌که:

- احتمال دارد مسجد سهله به خانه حضرت نزدیک‌تر بوده باشد و چون حضرت برای آزادی آن زن عجله داشتند، نزدیک‌ترین مسجد را انتخاب کرده اند.

- چون دارالعماره پشت مسجد کوفه است و احتمالاً مسیر مسجد کوفه و دارالعماره یکی بوده، حرکت حضرت به سوی مسجد کوفه (با توجه به این که افراد بسیاری به سوی دارالعماره حرکت می‌کردند) ممکن بوده این توهم را ایجاد کند که حضرت به سوی دارالعماره می‌روند، و بسا حضرت با انتخاب مسجد سهله از چنین توهمی احتراز کرده باشند.

با توجه به دو احتمال فوق استنتاج فوق تمام نیست؛ البته اهمیت مسجد را گزارش می‌کند. مسجد سهله از مساجد بسیار مهم قدیمی در شهر کوفه است که در حدود دو کیلومتری مسجد کوفه و در جهت مخالف قبله قرار دارد.

___________________________________

(1) الطبرزد: نوع من التمر سمی به لشدة حلاوته تشبیها بالسکر الطبرزد. (2) الجلواز: الشرطی الذی یحف فی الذهاب و المجی‌ء بین یدی الامیر جمع جلاوزة. بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‌47، ص: 379؛ https://masomiye-shahreza.kowsarblog.ir/

 

مثال 2: روایات تمجید یا تقبیح از کوفه و ری

اگر - مثلاً - از امام باقر ع در باره امتیاز شهر کوفه روایتی نقل شده باشد، با توجه به این که در آن زمان هنوز شهر نجف وجود نداشته، باید به طور طبیعی احتمال مشمول بودن یا حتی مراد بودن شهر نجف را بدهیم، ولی اگر همین روایت مثلاً‌ از امام حسن عسکری ع باشد، با توجه به آشکار شدن مرقد حضرت علی ع در زمان امام صادق ع و سپس آباد شدن تدریجی اطراف آن مضجع مطهر، احتمال این‌که نجف مراد نباشد و همان کوفه مراد بوده باشد، زیادتر می‌شود.

همین احتمالات را باید در مورد روایات مربوط به ری نسبت به تهران (که به آن پیوسته است) داد؛ زیرا در دوران حضور امامان معصوم ع تهران وجود نداشت؛ از این رو احتمال می‌دهیم آنچه در باره ری آمده، شامل تهران نیز بشود.