برای درس تاریخ قرائات در مقطع دکتری متن تاریخ قرائات التمهید استاد معرفت را به عنوان متن درسی انتخاب کردم. در ضمن تدریس بر این کتاب تعلیقاتی زده‌ام که مهم‌ترین آن‌ها را در این وبلاگ به اشتراک می‌گذارم شاید مورد استفاده دیگران هم قرار گیرد. 

تعلیقه 2

التمهید فی علوم القرآن، ج‏2، ص: 14

عوامل نشوء الاختلاف‏

لا شکَّ إنّ اختلاف مصاحفِ الامصار کانَ اهم عواملِ نشوء الاختلاف القرائى،

[تعلیقه: این سخن ضعیف است و شواهد بسیار مهمی در دست است که خلاف آن را بیان می‌کند. استاد فضلی در این باره آورده است:

«عامل یادشده را باید یکى از عوامل اختلاف قراءات - البته از دیدگاه کسانى امثال گولدزیهر - برشمرد، گولدزیهر مى‌گفت:

«پیدایش بخش عمده‌اى از این اختلافات از خصوصیت و ویژگى خط عربى ریشه مى‌گیرد. خطى که پیکر? نبشتارش، اندازه‌هاى مختلف صوتى را پیش مى‌آورد، اندازه‌هاى مختلفى که پى آمد اختلاف نقطه‌هایى مى‌باشد که روى این پیکره و یا زیر آن قرار مى‌گیرد، و یا پى آمد شمار مختلف این نقطه‌ها است [که مصاحف اولیه فاقد آنها بوده است]. حتى با تساوى اندازه‌هاى صوتى نیز این اختلاف در قراءات پیش مى‌آمد. اختلاف حرکات - که در شیو? نگارش عربى صدر اسلام، آن مشخصاتى که بتواند حرکات مزبور را معین و مرزبندى کند وجود نداشت - منجر به اختلاف مواضع کلمه از لحاظ اعراب گردید، و همین امر موجب مى‌شد که در دلالت کلمه نیز اختلافى پدید آید. بنابراین اختلاف آرایش و تجهیز خط و نبشته به وسیل? نقطه‌ها، و نیز اختلاف حرکات - که مصاحف اولیه فاقد آنها بوده است - دو عامل نخستین در پیدایش جنبش و حرکت اختلاف قراءات در نص و متنى از نوشتار مى‌باشد که اصلا فاقد نقطه بوده و یا دقّتى در نقطه و اعراب‌گذارى آن به کار نرفته است». (مذاهب التفسیر الاسلامی، ص 8)

پیروان نظری? گلدزیهر

در میان معاصرین دو تن از دانشمندان تحت تأثیر نظری? گولدزیهر قرار گرفتند:

1 - ابراهیم ابیارى که ما قبلا نظری? او را در مبحث «تعریف قراءات» بازگو کرده و به نقد آن پرداختیم.

2 - دکتر جواد على که به خاطر تأثّر از نظری? گولدزیهر مى‌گفت: «اختلاف قراءات از رسم الخط و شیو? نگارش قرآن کریم سرچشمه مى‌گیرد». (ر.ک: مجلة المجمع العلمی العراقی، مجلد دوم، جزء دوم، «لهجات القرآن الکریم».)

دانشمندانى که به نقد نظری? گولدزیهر پرداختند و آن را مردود اعلام کردند:  1 - عبد الوهاب حموده در کتاب «القراءات و اللهجات»، فصل دهم. 2 - محمد طاهر کردى در کتاب «تاریخ القرآن» ذیل عنوان «الرد على الافرنج القائلین باستنباط القراءات عن الرسم». 3 - دکتر عبد الرحمن سید ضمن بحث و تحقیق خود تحت عنوان «گولدتسیهر و القراءات» که در مجل? «المربد» از نشریات دانشگاه بصره، سال اول، شمار? اول، چاپ و منتشر شد. 4 - شیخ عبد الفتاح قاضى در کتاب «القراءات فى نظر المستشرقین و الملحدین». 5 - لبیب السعید در کتاب «المصحف المرتّل». (القراءات القرآنیة، عبدالهادی فضلی، ترجمه سیدمحمدباقر حجتی، ص 125-126. (متن اصلی ص 96-97)]


 کان اهلُ کل مصر ملتزمین بالقراءة وفقِ مصحفهم، و على اقراء مقرئهم الخاصّ.

[تعلیقه: به نظر نمی‌رسد این مطلب صحیح باشد؛ زیرا اولاً: قاری‌ها اختلافی نداشتند و همه آن‌ها در مدینه بودند و به قرائت صحیح  می‌خواندند و نسبت به اختلاف قرائات که در آن زمان مهم‌ترین مسئله حاکمیت بود، حساس بودند؛ بنابراین بسیار بعید است افراد فرستاده شده همراه مصاحف موجب اختلاف قرائات شده باشند. گذشته از این، چنان‌که در ادامه می‌آید اختلاف بین مصاحفی که به نقاط مختلف جهان اسلام فرستاده شد، بسیار ناچیز بوده است. عبدالهادی فضلی در ادامه آنچه از او در نقد پیشین نقل کردیم، آورده است:

«فشرد? ردّی? این دانشمندان بر گولدزیهر: مى‌توانیم مضامین ردیه‌اى را که این دانشمندان بر گولدزیهر وارد ساختند در گفتار زیر فشرده سازیم:

الف - شیوع و رواج پدید? قراءات قرآنى قبل از زمانى روى داد که هنوز مصاحف امام نگارش نشده بود. و در نقل و روایت قرآن کریم بر حفظ و نگاهبانى دلها و سینه‌ها و اذهان مردم آشناى به قرآن تکیه مى‌شد، و لذا بر مصاحف و نوشته‌هاى قرآنى در رابطه با قراءات اعتماد نمى‌کردند. (النشر، ج1، ص 6)

ب - توجه به مسئل? قرائت و تحرک مربوط به آن نیز پیش از پیدایش نقطه و اعراب انجام گرفت، چنانکه این مطلب به طور مفصل در مبحث مربوط به «پیدایش قراءات و تطور آن» بازگو شده است.

ج - قراءات بر اساس نقل و روایت مبتنى بوده است، همان گونه که ضمن بحث گسترده‌اى در فصل مربوط به «مآخذ و منابع قراءات» راجع به آن گفتگو کردیم. * شاهد و مؤید دیگرى نیز در مردود بودن نظری? گولدزیهر وجود دارد، و آن عبارت از سخنى است که ابى شامه در شرح گفتار زیر - که از شاطبى است - یاد کرده است. شاطبى در کتاب خود ضمن ابیاتى، این مصرع را آورده است: «و ایلاف کلّ و هو فى الخطّ ساقط» ابى شامه در همین شرح که به «ابراز المعانى» نامبرده است در گزارش این مصرع مى‌نویسد: «یعنى همه قراء سبعة در قرائت خود، یاء را در کلم? دوم، یعنى در «ایلافهم رحلة» اثبات کرده‌اند، یعنى آن را تلفظ نموده‌اند، درحالى‌که این یاء در خط و کتابت مصحف، محذوف مى‌باشد، و نیز همین یاء در کلم? اول این سوره از لحاظ خط و نگارش، ثابت است. و در هر دو مورد، الفى که پس از لام «ایلاف» تلفظ مى‌شود در خط و نوشت? مصحف وجود ندارد، شکل و فرم نوشته در مصحف بدین صورت آمده است: «1 - لایلف قریش 2 - الفهم» (ابراز المعانی، ص 406). قراء بالاتفاق «ایلاف» دوم را با یاء قرائت کرده‌اند، درحالى‌که این کلمه در رسم الخط فاقد یاء مى‌باشد، اما در مورد «ایلاف» اول - با وجود اینکه از لحاظ رسم الخط، داراى یاء مى‌باشد - اختلاف نظر دارند. این نکته، کار این قراء را - که در قرائت خود به نقل و روایت صحیح تکیه مى‌کردند و به رسم الخط و مقتضیات قواعد و دستور زبان عربى اعتناء و توجهى مبذول نمى‌نمودند - تقویت و تأیید مى‌کند. * بجا است در اینجا گفتار صفاقسى را یاد کنیم، چرا که وى مى‌گفت: «شیخ عارف، سیدى محمد بن الحاج در کتاب «المدخل» گفته است: براى احدى جائز نیست آنچه در مصحف آمده است قرائت کند مگر آنکه قرائت قرآن کریم را بر وجه صحیح آن فرا گیرد، و یا آنکه رسم الخط مصحف و نیز قرائاتى را که مخالف با رسم الخط مصحف مى‌باشد بیاموزد. و اگر جز این، راه دیگرى را در قرائت قرآن پیش گیرد باید گفت: راهى را که بر خلاف اجماع امت اسلامى است در پیش گرفته است». و همو در همین کتاب گفته است: لازم نیست تلاوت قرآن کریم با رسم الخط آن سازگار باشد، زیرا رسم الخط - اگر چه یک سنت قابل اتّباع است - لکن گاهى تلاوت و قرائت با آن سازگار، و نیز گاهى ناسازگار مى‌باشد. بنگرید که چگونه کلم? «جائ» (زمر، 69) را با الفى قبل از یاء، و کلم? «لأاذبحنّه» (نمل،‌21) و نیز «لا أوضعوا»  (توبه، 47) را با الفى قبل از «لا» مى‌نگارند. امثال این نمونه‌ها در قرآن کریم فراوان است که باید آنها را بر خلاف رسم الخط مصحف قرائت کنند. ابى شامه نیز مى‌گوید: قرائت، عبارت از نقل و روایت است، آنچه از قراءات منقوله اگر موافق رسم الخط مصحف باشد از قراءات دیگر اقوى است، اما پیروى از صرف رسم الخط - تا وقتى که نقل و روایت آن را تأیید نکند - واجب نیست. (ابراز المعانی، ص 406)

د - گولدزیهر در صدر و ذیل سخن خود، گرفتار تناقض‌گوئى است. دکتر عبد الرحمن سید مى‌گوید: گولدزیهر، سخن خود را دربار? قراءات با مطلبى به پایان مى‌برد که از رهگذر آن، نتایجى را که به دست مى‌آورد ویران مى‌سازد و آن نظریاتى را که بدان تمسک جسته از میان مى‌برد. او از على (کرم اللّه وجهه) نقل کرده - وقتى از او راجع به تغییر و تحویل آیه‌اى به آن معنائى که مقصود گوینده است سؤال کردند - فرمود: «انّ القرآن لا یهاج الیوم و لا یحوّل»: امروز و هم اکنون نباید قرآن را جابجا کرده و در آن تغییرى به هم رساند. لذا نباید مسلمین رأیى را در قبول و یا تغییر آن اظهار نمایند، بلکه آنان موظفند مقید به نصوص قرآن بوده، و آنگاه که قرآن را بر آنها مى‌خوانند درنگ نمایند. هم چنین گولدزیهر آن نظریه‌اى را که مسلمین بدان روى آوردند - مبنى بر اینکه قرآن کریم بر هفت حرف نازل شده و هم? این هفت حرف صحیح است - یاد مى‌کند و متذکر مى‌شود که «نباید به صحت قرائتى اعتراف کرد، و هیچ قرائتى را در دائر? تعبیر قرآنى داخل دانست - قرآنى که هم? مردم را به مقابل? با خود دعوت کرده است - مگر آنکه آن قرائت به حجت‌ها و ادله‌اى از  نقل و روایت قابل اطمینان مستند باشد». (کلدتسیهر, ص 55)

و نیز گفته است: «دانشمندان محتاط و سختگیر اهل سنت - اگر چه قراءات مورد قبول قراء مورد اعتماد را مباح و جائز برشمرده‌اند - مع‌ذلک فرضیه‌هاى اختیارى و انتخابى قراءات را در دائر? قراءات شاذه‌اى قرار دادند که چنین قرائاتى از نظر آنها مردود مى‌باشد، و دستور دادند این قراءات انتخابى را در رد? قراءات شاذه بر شمارند. حتى احیانا این فرضیه‌هاى انتخابى در قراءات، کیفر و مجازات سختى را از سوى مؤسساتى - که براى حفظ و صیانت میراث دینى تأسیس شده بود - به دنبال داشت. در سالهاى 322 و 323 هجرى دو تن از قراء حرفه‌اى بغداد به کیفر سختى مجازات شدند، چرا که آنها مى‌خواستند قرائاتى را شایع و راجع سازند که مخالف با نصّ عثمانى بود» (کولدتسیهر, ص 55). «وقتى که رأى و نظر مسلمین از صدر اسلام از چنین کیفیتى برخوردار بود، و آنان متفقا بر آن بودند که پس از نبى اکرم (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) هیچ رأى و اظهار نظرى در مسئل? قرائت داراى ارزش و اعتبار نیست، و نباید جز به قرائتى که از ناحی? آن حضرت ثابت شده است عمل کرد، و نیز نباید جز آنچه که آن حضرت قرائت کرد پذیرا گشت، کاملا روشن مى‌شود نتایجى که گولدزیهر بدان رسیده است سراسر غلط و نادرست مى‌باشد و استنباط او بر یک اساس سالم و استوارى مبتنى نیست». (مجله المربد, ص 97- 98)

ه‍ - اختلاف میان مصاحف امام که بدستور عثمان فراهم آمدند بسیار اندک و معدود بوده است: - اختلاف میان مصحف اهل مدینه و عراق به دوازده حرف محدود بوده است. - اختلاف میان مصحف اهل شام و عراق در شمارى حدود چهل حرف منحصر بوده است. - و اختلاف میان مصحف اهل کوفه و بصره منحصر به پنج حرف بوده  است. نویسند? کتاب «المبانى» فصل ویژه‌اى را در مقدم? آن ترتیب داده و شمار این اختلافها و موارد و کلمات مورد اختلاف را در آن یاد کرده است.

و - وجود حروف و وجوه فراوانى از قراءات که قراء در مورد پاره‌اى از آنها - بر خلاف رسم الخط مصحف - آنها را قرائت کرده‌اند، مانند همان نمونه‌هائى که از شرح ابى شامه: «ابراز المعانى» قبلا یاد کردیم. و نیز مانند حروف و وجوه دیگرى که قراء بر خلاف رسم الخط پاره‌اى از مصاحف، آنها را قرائت کردند. در کتابهائى که راجع به رسم الخط قرآن تألیف شده است این مطلب آمده و نیز شمار و آمار این کلماتى که قرائت آنها مخالف با رسم الخط مصاحف مى‌باشد و نیز خود این کلمات مفصلا بیان شده است.

ز - اختلاف رسم الخط و شیو? نگارش مصاحف بر اساس نوعى از اختلافاتى - که در مورد قراءات از نبى اکرم (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) روایت شده است - مبتنى بود. معنى این سخن آن است که قراءات بر اساس اختلافات مربوط به رسم الخط مصاحف مبتنى نیست، چنانکه گولدزیهر چنین پنداشته و چنان وانمود کرده است که اختلافات قراءات از اختلاف رسم الخط ریشه مى‌گیرد.» همان، ص 127- 131.]

 و هکذا قرأ ابن عامر- و هو مقرئ الشام-:

جاءوا بالبیناتِ و بالزبر (آل عمران: 184)- بالباء- لانَّ مصحفَ الشام کان کذلک. و قرأ الباقون بغیر باء[1].

و قرأ نافع و ابن عامر: سارعوا الى مغفرةٍ من ربکم (آل عمران:

133)- بلا واو- لان مصحفَ المدینة و مصحف الشام کانا خلوا عنها.

[تعلیقه: ظاهراً توجیهی که می‌توان برای این اختلاف کرد، اختلاف مصاحف است، لیکن از یک نکته نباید غفلت کرد و آن این است که آیا واو از مصاحف اولیه بعد از توحید مصاحف حذف شده بوده یا بعدها از نسخه‌هایی که از روی آن مصحف استنساخ شده‌اند، حذف شده‌اند؟ منظور این است که ممکن است واو ابتداءً بر اثر اجتهاد قاری حذف و سپس و به تبع آن از مصحف حذف شده باشد.]

و نافع مدنى، و ابن عامر شامى. و قرأ الباقون بالواو، لان مصاحفهم کانت مشتملة علیها[2].

و هناک- ایضا- عوامل اخرى ساعدت على هذا الاختلاف، نذکر منها ما یلی:-

[تعلیقه: ایشان مهم‌ترین عامل را اختلاف مصاحف دانست که در بالا در باره آن سخن گفتیم. عوامل دیگر از نظر ایشان عبارت‌اند از:‌ابتدایی بودن خط؛ بی‌نقطه بودن حروف؛ نداشتن علائم و حرکات؛ ننوشتن الف در کلمات؛ گوناگونی لهجه‌ها؛ استبداد در رأی و اجتهاد؛ خودستایی در ادبیات عرب؛ عامل روانی؛ و عوامل دیگر.

بررسی

1. این تنظیم از چند جهت مورد تأمل است:‌

          1-1. تداخل و هم‌پوشی مباحث؛ برای مثال، بی نقطه بودن حروف و ننوشتن الف در کلمات را می‌توان جزو عنوان نخست (ابتدایی بودن خط) قرار داد، و جز این‌ها.

          1-2. در نظر نگرفتن اولویت و یا اولویت‌بندی مورد تأمل؛

        1-3. در هم ریختگی مباحث؛ برای مثال، در بحث ابتدایی بودن خط، مثال‌هایی به ترتیب در باره تشابه حروف، تجزیه کلمه، حذف حرف، دوباره تشابه حروف، حذف حرف، و اضافه کردن حرف آمده است.

2. نگارنده با توجه به اولویت‌های عوامل، ساختار درختی را پیشنهاد می‌کنم:

          الف) اختلاف لهجه‌ها :

                    الف/1. اختلاف در حرکات

                    الف/2. همزه یا حرف لین

                    الف/3. تغیر محل حرف

                    الف/4. اثبات یا حذف حرف

                    الف/5. تبدیل حرف

          ب) اشکالات مربوط به رسم الخط

                    ب/1.تشابه نوشتاری حروف

                    ب/2. بی‌نقطه بودن حروف

                    ب/3. تجزیه یک کلمه

                    ب/4. حذف حرف/ اسقاط الف

                    ب/5. اضافه کردن حرف

                    ب/6. خطای نگارشی در مصاحف

          ج) تفاوت مصاحف بعد از توحید مصاحف

          د) اجتهاد

                    د/1. ترجیح یک وجه بر اساس: سیاق، تفسیر، فقه، کلام.

                    د/2. غلو در ادبیات

          ه) درآمیختگی تفسیر با متن

          و) اهداف سیاسی.]