سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یادداشت‌‌های جواهری

تاریخ قرائات 2

در پست قبل در باره دو کتاب آیت الله معرفت و آیت الله فضلی - رحمة الله علیهما - مطالبی مطرح شد.  باید عرض کنم که دو نویسنده یاد شده در شماری از مسائل اساسی تاریخ قرائات با هم از کم تا زیاد اختلاف نظر دارند و حقیر در برخی مسائل با هر دو بزرگوار اختلاف نظر دارم که ان شاء الله به مرور به بررسی آن‌ها خواهم پرداخت. مسائل اساسی تاریخ قرائات به قرار ذیل است:

1. پیدایش، تطور و عوامل اختلاف قرائات؛

2. تواتر قرائات؛

3. قرائت موجود؛

4. حدیث سبعه احرف؛

5. قرائة العامة؛

6. ابن مجاهد و تحدید قرائات در قراء سبعة؛

7. حفص و مقایسه قرائت او با قرائت عاصم و دیگر راویان عاصم؛

8. قرائات صحیح و شاذ و تاریخچه و ضوابط آن؛

9. جواز یا عدم جواز قرائات مختلف در نماز؛

10. لغت و لهجه در قرائات؛

11. قاعده «القرآن و القرائات حقیقتان متغایرتان»؛

12. ضوابط قبول قرائات؛

13. اختیار در قرائات؛ 

...


اعجاز شبکه معارفی و تشریعی و یک پیشنهاد

در تاریخ 11 بهمن 1395 در مرکز فقهی ائمه اطهار - علیهم السلام - سالن امام خمینی ره کرسی و نشست علمی اعجاز تشریعی با تکیه بر نظر علامه معرفت برگذار شد. در این نشست که ارائه کننده آن راقم سطور و ناقد جناب استاد قنادی و دبیر علمی آن جناب حجت الاسلام دکتر محسن قمرزاده بودند،‌ ابتدا به تبیین دیدگاه استاد معرفت و سپس به ارائه نظریه اعجاز شبکه معارفی و تشریعی که به نوعی تکمیل و تسهیل کننده دیدگاه آیت الله معرفت است،‌ به تفصیل بیان گردید. مطالب ارائه شده در این کرسی علمی در کتاب نشست‌های قرآنی مرکز فقهی ائمه اطهار - علیهم السلام- ج 1، ص 85 - 105 به ضمیمه تصاویری از نشست منتشر شده است. عنوان دقیق کتاب یاد شده به قرار ذیل است: 

نشست‌های قرآنی مرکز فقهی ائمه اطهار ع، به کوشش محسن قمرزاده, چ اول، قم: انتشارات مرکز فقهی ائمه اطهار ع، 1397ش.

تذکر و پیشنهاد: مختصری از مفاد این کرسی در مقاله «نظریه اعجاز شبکه معارفی و تشریعی قرآن ، قبسات شماره 94, صفحه83-116» منتشر شده و نگارنده آمادگی خود را برای همراهی و همیاری با دانش‌پژوهی که مایل باشد این نظریه را موضوع پایان‌نامه و رساله علمی خود قرار دهد، اعلان می‌کنم.


توضیحی کوتاه در باره اعجاز شبکه معارفی و تشریعی

توضیحی کوتاه در باره اعجاز شبکه معارفی و تشریعی
پیشتر در پستی به تاریخ اسفند 98 خلاصه‌ای از اعجاز شبکه معارفی و تشریعی را باز گفتم. در این پست توضیح بیشتری تقدیم می‌کنم و امیدوارم فرصتی دست دهد تا مطلب را با تفصیل درخور یکجا تقدیم خوانندگان کنم.
اما در مقاله «نظریه اعجاز شبکه معارفی و تشریعی قرآن ، قبسات شماره 94, صفحه83-116» چه اتفاقی افتاده است؟
برای ساختن یک ساختمان به دستور نقشه، نقشه سازه و اجرا نیاز است. دستور نقشه رکن اول و شرط ورود است وگرنه عملاً دو قسمت دیگر پذیرفته نمی‌شود. تبیین و اثبات اعجاز تشریعی و معارفی نیز به این سه مرحله نیازمند است؛ یعنی ابتدا باید دستور نقشه و الگو تعیین شود و سپس فرایند پژوهش و اثبات ترسیم گردیده و به مرحله اجرا گذاشته شود. برای این‌که فرق مرحله دستور نقشه و ارائه الگو از اجرا و اثبات روشن شود، الگوی نظریه ساده آیت الله معرفت را بررسی می‌کنیم:
1. در این الگو «امّی» بودن آورنده چه جایگاهی دارد؟ آیا نقش رکنی دارد یا امتیازی غیر رکنی است در کنار ارکان طرح؟
(بنابر مبنای اول، اعجاز تشریعی محدود‌تر خواهد بود.)
2. آیا نوآوری‌های شاخه‌های علوم مورد ادعا نوآوری‌های قرآن سوای ادیان است یا داده‌های ادیان دیگر نیز در ضمن نوآوری‌های قرآن منظور می‌شود؟
(بنابر اول، پذیرش این وجه اعجاز آسان‌تر ولی اثبات فرابشری بودن نوآوری‌های شاخه‌های علم بسیار دشوار است. و ...)
3. مبنای و زیربنای فرضیه وجود نوآوری‌های شاخه‌های مختلف علوم در قرآن چیست؟
4. روش اثبات اعجاز تشریعی در این الگو لمّی است یا إنّی و فراتحلیل؟ یعنی ابتدا باید نوآوری‌ها استخراج شود و پس از اثبات فرابشری بودن آن مبنی بر نظام بودن و یا غیر آن و قیاس تطبیقی با موضوعات بشری به اعجاز تشریعی و سطح و قلمرو و اوصاف آن نائل شویم، یا استخراج را از اوصاف شارع و مبانی شریعت گرفته و اعجاز تشریعی ادعا شده و با استخراج نوآوری‌ها مدعا تأیید می‌شود؟
5. مخاطب این وجه اعجاز در این الگو چه کسانی هستند؟‌ ملحدین، اهل کتاب، مسلمانان، برخی از آنان یا همه آنان؟
6. شاخه‌‌های نوآوری قرآن که مورد ادعاست، در این الگو متباین فرض می‌شوند یا در کنار یکدیگر و در معاضدت با هم؟
7. در استخراج نوآوری‌ها «تعبد مخاطب» شرط شده یا خیر؟ 
8. و ...
پرسش‌های فوق از همان ابتدا در برابر نظریه استاد معرفت رخ می‌نمایند و پاسخ مطالبه می‌کنند و در حقیقت این پرسش‌ها الگوی نظریه ایشان را مطالبه می‌کنند. روشن است با تغییر در پاسخ‌های هریک از پرسش‌های فوق، الگو، مخاطب، قلمرو، سرآمد، و ... تغییر می‌کند.
پس از استخراج الگو ابتدا به نقد الگو می‌پردازیم. در مرحله بعد با تمسک به الگوی نظریه به نقد روی می‌آوریم به این شکل:
در حوزه اخلاق، یکایک نوآوری‌های ادعایی را مبتنی بر الگوی استخراجی بررسی کرده و راستی‌آزمایی می‌کنیم. مثلاً اگر ادعا شده بود که نوآوری‌ها بیرون از داده‌های ادیان دیگر است، این ارزیابی تطبیقی بر اساس داده‌های ادیان دیگر و موضوعات بشری خواهد بود.
به حوزه حقوق، باورهای اعتقادی و الهیات،‌ اقتصاد، سیاست، و... نیز مانند حوزه اخلاق وارد شده و تک‌تک نوآوری‌های ادعا شده را مبتنی بر الگوی نویسنده ارزیابی می‌کنیم.
در مقاله یاد شده، نگارنده با بررسی الگوهای متعدد موجود و نشان دادن وجوه مثبت و منفی هریک، به الگوی تازه‌ای رسیده‌ام و تلاش کرده‌ام ابعاد آن را در مرحله الگو ترسیم کنم. حتی پا را فراتر گذاشته و فرایند اثبات با هدف جاودانی و فراگیر بودن را نیز ترسیم کرده‌ و ثمرات آن را بازگفته‌ام. این مرحله مرحله ارائه دستور نقشه و الگو و به تعبیر دیگر تشکیل اتاق فکر است. روشن است که تحقیق کامل این الگو نه کار یک نفر است و نه به مقاله و یک جلد کتاب متوسط الحجم ختم می‌شود و کاری می‌خواهد کارستان! البته در حد ابتدایی آن، یعنی عرضه مطالب استاد معرفت و جناب آقای کوثری و مانند این‌ها به این الگو می‌تواند اعجاز شبکه معارفی و تشریعی را به صورت حداقلی به نمایش گذارد و به تعبیر دیگر دورنمایی از اثبات همه‌جانبه و ایده‌آل آن به دست دهد.
ضمنا تذکر می‌دهم که اثبات الگوی شبکه معارفی و تشریعی با قید امی‌ّ بودن آورنده و یا در مرحله بالاتر با قیاس با داشته‌های بشر در زمان نزول ساده و حاصل است و کافی است دیدگاه‌ها و نظریات اعجاز تشریعی موجود بر این الگو عرضه شود که بعید می‌دانم منکری داشته باشد؛ به تعبیر دیگر ثبوت این الگو با قیود یاد شده در دو سطح شبه بدیهی است و مسئله اثبات آن در حالی‌ترین سطح و وسیع‌ترین جایگاه آن است که برکات ذکر شده در مقاله را به همراه خواهد داشت.


تاریخ قرائات 1

برای تدریس تاریخ قرائات در مقاطع ارشد و دکتری به یک متن آموزشی نیاز است. البته در مقطع ارشد تمرکز بر متن آموزشی است و در مقطع دکتری نقد و بررسی متن و پژوهش حول مسائل اصلی آن در دستور کار قرار می‌گیرد. در هر صورت، برای متن اصلی از بین ده‌ها کتاب موجود، به باور نگارنده، دو کتاب از آیت الله معرفت (قسمتی از جلد دوم التمهید) و آیت الله عبدالهادی فضلی (القراءات القرآنیة؛ تاریخ و تعریف)  مناسب‌تر است. هرکدام از این دو متن نقاط مثبت و منفی‌ای دارند ولی در مجموع شاید اثر استاد فضلی از بعض جهات مناسب‌تر باشد. جلد دوم التمهید که مشتمل بر مبحث قرائت است، اخیراً‌ ترجمه شده ولی متأسفانه با این‌که مترجم محترم تلاش زیادی کرده لیکن خطاها و افتادگی‌هایی هرچند اندک مشاهده می‌شود که نیاز به مراجعه به متن اصلی را گوشزد می‌کند. متن اصلی در نرم‌افزار‌های مشکوة و دانشنامه علوم قرآن مؤسسه نور وجود دارد. کتاب استاد فضلی نیز در فضای مجازی موجود و قابل دانلود است و در نرم‌افزار دانشنامه علوم قرآن مؤسسه نور نیز وجود دارد. کتاب آقای فضلی را آقای دکتر سیدمحمدباقر حجتی به فارسی ترجمه و انتشارات اسوه منتشر کرده است. البته متن عربی که در فضای مجازی وجود دارد، کامل‌تر از متن ترجمه است و به رغم قلم زیبای جناب آقای حجتی ترجمه هرچند کم اما خالی از خلل نیست و البته برخی اشکالات هم ممکن است به ویرایش متن عربی باز گردد؛ زیرا- چنان‌که عرض شد- متن عربی کامل‌تر است.

در این پست می‌خواهم تنها به نقدهایی که بر متن استاد معرفت دارم فهرست‌وار اشاره کنم و تفصیل مطلب را در جزوه‌ یا مقاله‌ای بیاورم و ان‌شاء الله مطالبم را در باره اثر استاد فضلی در فرصت دیگری پست خواهم کرد.

فهرست کلی نقدهای نگارنده بر متن استاد معرفت

1. ایشان به این‌همانی قرائت موجود مصاحف با قرائت پیامبر ص معتقد است؛ یعنی بر این باور است که قرائت موجود قرائت پیامبر ص است که حفص قرائت خود را مطابق آن قرار داد اما چند سؤال:

1-1. اگر چنین است، چه نیازی است که به ملاک‌های انتخاب قرائت بپردازیم؟

1-2. چه نیازی وجود دارد که سند قرائت حفص از عاصم را تصحیح و تقویت کنیم؟ این درست مثل این می‌ماند که کسی قویاً به اعجاز بیانی معتقد باشد و در عین حال صرفه را نیز بپذیرد و یا تقویت کند!

2-3. فرایند شهرت قرائت حفص چگونه و از چه زمانی بود؟

2. ایشان با نقل قول‌هایی این‌چنین القا می‌کند که ابن مجاهد از روی ضعف علمی نسبت به علم قرائات، قرائات هفت‌گانه را انتخاب کرد با این که قرائات بهتری وجود داشت، لیکن به نظر می‌رسدکه ابن مجاهد بر خلاف گفته ایشان با زیرکی تمام این کار را کرد و به این وسیله خدمت بزرگی به حذف قرائات رقیب قرائت عامه یعنی همین قرائت موجود کرد.

3. حق «قرائت عامه» در متن ایشان ادا نشده و بسیار ضعیف برگزار شده است. معانی قرائت عامه، اثبات آن و ... .

4. ایشان نیز مانند زرکشی و سیوطی و مرحوم آیت الله خوئی قاعده «القرآن و القرآءات حقیقتان متغایرتان» را پذیرفته است که به باور نگارنده این قاعده نادرست است و تفصیل بحث به جای خود.

5. نظریه این همانی ایشان که مبتنی بر قرائت عامه است و قبل از او نیز برخی علما به آن باور داشتند – و البته نگارنده نیز به آن باور دارد – بدون اثبات رها شده است. تا کنون دو مقاله در رد و تأیید آن نگاشته شد که مقاله‌ای که عهده‌دار اثبات است متأسفانه بسیار ضعیف نگاشته شده و می‌توان گفت اثبات آن هنوز زمین مانده و حقیر به توفیق الهی در این مسیر تلاش‌هایی کرده‌ام که به توفیق الهی منتشر می‌شود. این بحث با بحث تحریف‌ناپذیری و تاریخ جمع‌ قرآن ارتباط تنگاتنگی دارد.

6. بررسی منابع و بررسی فرایند تکامل آن‌ها در اثر استاد معرفت بسیار ضعیف برگزار شده و پیشینه مناسبی برای آن تدوین نشده است.