(آیه 10)- مقام با عظمت انسان در جهان هستى

به دنبال آیاتى که اشاره به مبدء و معاد در آن‌ها شده بود، خدای متعال در این آیه و آیات بعد، «انسان» و عظمت و اهمیت مقام و چگونگى آفرینش او و افتخاراتى که خداوند به او داده، مورد بحث قرار داده، مى‏فرماید: «و شما را در زمین جاى دادیم‏»: (وَ لَقَدْ مَکَّنَّاکُمْ فِی الْأَرْضِ)

«و ابزار و وسایل زندگى را براى شما در آن قرار دادیم»: (وَ جَعَلْنا لَکُمْ فِیها مَعایِشَ)

«[ولی با این حال] بسیار اندک و کم سپاس مى‏گزارید»: (قَلِیلًا ما تَشْکُرُونَ).

 (آیه 11)- ماجراى سرکشى و عصیان ابلیس

«و شما را آفریدیم، سپس صورت‌بندى کردیم، آن‌گاه به فرشتگان [و از جمله ابلیس که در صف آن‌ها قرار داشت اگرچه جزء آن‌ها نبود] فرمان دادیم: بر آدم سجده کنید!»: (وَ لَقَدْ خَلَقْناکُمْ ثُمَّ صَوَّرْناکُمْ ثُمَّ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ)

«بی‌درنگ همگى سجده کردند، مگر ابلیس که [اطاعت نکرد و] از سجده‌کنندگان نبود»: (فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ لَمْ یَکُنْ مِنَ السَّاجِدِینَ).

ترجمه مزجی، ص (قرآن با رسم الخط عثمان طه) 152

(آیه 12)- خداوند فرمود: «به تو امر کردم سجده کنی، چرا اطاعت نکردی؟» (قالَ: ما مَنَعَکَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُکَ).

ابلیس با نادیده گرفتن روح انسانی حضرت آدم ع از روی ناآگاهی یا تکبر «گفت: من از او بهترم؛ [زیرا] من را از آتش آفریده‏اى و او را از گِل»! (قالَ: أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ؛ خَلَقْتَنِی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ).

(آیه 13)- مجازات سرکشی ابلیس

خداوند «فرمود: از این مقام و مرتبه، فرود آى!»: (قالَ: فَاهْبِطْ مِنْها!)

«تو را نسزد که در این مقام بلند، تکبر کنى‏»: (فَما یَکُونُ لَکَ أَنْ تَتَکَبَّرَ فِیها).

«بیرون‏رو! که تو از افراد پست و ذلیل هستى»: (فَاخْرُجْ! إِنَّکَ مِنَ الصَّاغِرِینَ).

(آیه 14)- اما داستان شیطان به همین جا پایان نیافت، او وقتی خود را رانده شده دید، طغیان و لجاجت را بیشتر کرد و به جاى توبه و بازگشت به سوى خدا و اعتراف به اشتباه، تنها چیزى که از خدا تقاضا کرد این بود که: «مرا تا روزى که [مردگان‏] برانگیخته شوند، مهلت ده‏»: (قالَ: أَنْظِرْنِی إِلى‏ یَوْمِ یُبْعَثُونَ).

(آیه 15)- این تقاضاى او [به پاس عبادت‌های پیشینش یا بر اساس هر حکمت دیگری به صورت محدود] به اجابت رسید و خداوند «فرمود: تو از مهلت یافتگانی» (قالَ: إِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرِینَ).

(آیه 16)- ابلیس علت این درخواست را چنین بیان کرد: «گفت: اکنون که مرا فریفتی [و با دستور به سجده، طغیان درونی‌ام را آشکار و مرا طرد کردی] بر سر راه مستقیم تو کمین کرده و آدم و فرزندانش را از راه به در مى‏کنم»: (قالَ: فَبِما أَغْوَیْتَنِی لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَکَ الْمُسْتَقِیمَ) تا همانطور که من گمراه شدم، آن‌ها نیز به گمراهى بیفتند.

(آیه 17)- سپس شیطان، براى تأیید و تکمیل سخنش گفت: «آن‌گاه از پیش رو و از پشت سر و از طرف راست و از طرف چپ [از همه سو] به سراغ آن‌ها مى‏روم، و [کاری می‌کنم که] اکثر آن‌ها را شکرگزار نخواهى یافت»: (ثُمَّ لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَیْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ وَ لا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شاکِرِینَ).

 (آیه 18)- خداوند بار دیگر با تحقیر ابلیس فرمود: «از این مقام و رتبه، نکوهش شده و خوار و ذلیل بیرون شو!»: (قالَ: اخْرُجْ مِنْها مَذْؤُماً مَدْحُوراً !) [قرائت: مَذئُوماً]

لغت:‌ " مذءوم" از ماده" ذئم" (بر وزن طعم) به معنى عیب شدید است، و" مدحور" از ماده" دحر" (بر وزن دهر) به معنى بیرون راندن توأم با ذلت و خوارى است. (تفسیر نمونه)

«[سوگند که] هر کس از تو پیروى کند، جهنم را از تو و آن‌ها پر کنم»: (لَمَنْ تَبِعَکَ مِنْهُمْ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْکُمْ أَجْمَعِینَ).