در جمع  برخی فضلا در باره چرایی گریه و عزاداری برای سید الشهدا صحبت کردم. برخی از اساتید نحوه بحث را تازه می‌دیدند و پسندیدند؛ از این رو خلاصه بحث را در این پست ارائه می‌کنم و البته این تذکر را می‌دهم که این بحث بی‌ ارتباط با بحث پیشین یعنی «گام‌های شیطان در مجالس عزاداری امام حسین ع/ 2» نیست.

سؤال این است که چرا باید برای سید الشهدا گریه کرد؟ چرا با این که پیامبر اکرم - صلی الله علیه و آله-  و نیز امیر المؤمنین - علیه السلام- مقام بالاتری نسبت به امام حسین ع دارند، گریه و ایام زیارتی و تربت و جز‌این‌ها آنچنان که برای امام حسین - علیه السلام- وارد شده، برای آن‌ها وارد نشده است؟

پاسخ:

1. گریه و حزن بر شهادت امام حسین - علیه السلام- به صورت تکوینی در نهاد مؤمنان قرار داده  شده (و می‌تواند حکمت یا یکی از حکمت‌های آن بند 2 باشد) و از این رو می‌توان به آن به مثابه یک نشانه ایمان نگریست: قال رسول الله- صلی الله علیه و آله وسلم : «إنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ حَرَارَةً فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَنْ تَبْرُدَ أَبَداً» (مستدرک الوسائل، ج 10ص 318)

2. گریه بر امام حسین ع برخلاف دیگر معصومین- علیهم السلام- بسته فکری- فرهنگی دارد. گریه بر سیدالشهدا و تحریک احساسات، واقعه عاشورا را در کانون توجه قرار می‌دهد.

3. واقعه عاشورا درس‌آموز و انسان‌‌ساز است و اوج فضائل و اوج شقاوت و رذالت در آن به تصویر کشیده شده است. عاشورا و مباحث پیرامون آن انباشته از تعالیم و آموزه‌های شریعت است و معارف اهل بیت- علیهم السلام- در آن موج می‌زند و یادکرد آن موجب احیای وجدان‌های خفته و جوامع به حضیض رفته است؛ حسین (ع) قتیل العبرات است نه قتیل الدمعات! نباید اشک محرک و پیش‌برنده را به اشک معمول تبدیل کرد؛ از این رو اگر مجالس عزاداری سیدالشهدا بدون ارائه معارف برگزار شود، گریه و اندوه بر آن حضرت به کارکرد واقعی خود دست نیافته است.

4. مجالس گریه بر سیدالشهدا به عزاداران گرسنه معنوی ظرفی معنوی می‌دهد تا با آن بتواند از غذاهای مقوی معارف برداشته و تناول کرده و سیر شوند. اگر مجالس از معارف تهی شود، ظرف داده شده خالی و بی‌ثمر است. با تخفیف و همراهی و با استعاره می‌گویم مجالس بی معارف مانند این است که به گرسنه‌ای ظرف سالاد بدهید. شاید سالاد یکی دو ساعتی رفع گرسنگی کند، لیکن قوتی نمی‌دهد و حل مشکل نمی‌کند.