بگذارید صورتی دیگر از این شگفتی را باز گویم که اخیرا در کلاس درس مورد سؤال یکی از دانشجویان بود. برخی دائما در مسیر شیعگی خرج می دهند، به زیارت می روند، مجلس می گیرند، و چه و چه و چه .. اما وقتی به آن ها می گوییم تندی شما علیه اهل تسنن شمشیر منطق اهل بیت - علیهم السلام- را کند می کند و مانعی فراروی گسترش مذهب تشیع است، به شدت گارد می گیرند و گاه بدتر عمل می کنند! می شود کسی را که در گمراهی است اول فحش بدهیم بعد نصیحتش بکنیم؟ در راه مانده و بر زمین افتاده را باید دست گرفت و کمک کرد یا بر سرش کوبید و سیلیاش زد؟! این همان تناقض است که گفتم. اهل بیت علیهم السلام تقیه را تا ظهور قائم آل محمد ص واجب دانسته اند و به شدت از تندی علیه اهل تسنن اجتناب داده اند اما کو گوش شنوا؟! برخی از شیعیان در قبال روایات اهل بیت علیهم السلام مصداق « نُؤمِنُ بِبَعضٍ وَ نَکفُرُ بِبَعض» هستند! برخی روایات را خوب گوش می دهند و عمل می کنند و گوششان در برابر برخی دیگر ناشنواست! نمی خواهم آسیب شناسی کنم، بیشتر یک درددل است؛ شاید تعصب و جهل و کوتاهی اهل منبر در رساندن متناسب اخبار و ... مقصر باشند، خدا می داند.
حال که سخن به اینجا کشید، می خواهم چند نکته را بازگویم:
1. توهین به هر شکل آن به اهل تسنن و بلکه پیروان دیگر ادیان ممنوع و حرام است. اما در خصوص برخی افراد ویژه و مقدس نزد اهل تسنن می خواهم عرض کنم: سبّ (فحش و توهین) آنها قطعا و بدون هیچ بحثی مجاز نیست؛ (و قیل للصادق- علیه السلام: یا ابن رسول الله، إنا نرى فی المسجد رجلا یعلن بسب أعدائکم و یسمیهم. فقال: «ما له- لعنه الله- یعرض بنا».ابن بابویه، محمد بن على، إعتقادات الإمامیة (للصدوق)، 1جلد، کنگره شیخ مفید - ایران ؛ قم، چاپ: دوم، 1414ق.) اما لعن آشکار و با بردن نام تا آنجا که من از روایات فهمیده ام- مورد توصیه اهل بیت علیهم السلام نیست، بلکه گویا- چنان که برخی محققان نیز گفتهاند- از آن نهی شدید شده و اساسا مخالف تقیه است. البته نام بردن از برخی افراد مانند شمر و یزید و امثالهما از این مطلب استثناست.
اما غیر آشکار، مورد سؤال و مورد توجه جامعه اسلامی نیست و هر کس خود می داند و خدای خود.
2. یکی از فروع مذهب تشیع «برائت از دشمنان» است؛ برائت به معنای سب و فحش و ... نیست، بلکه به این است که بگویی من از دشمنان اهل بیت ع بریء و بیزار هستم و به آنها اعتقادی ندارم و از آنها ذرهای پیروی نمی کنم.
3. بر همه شیعیان لازم است اولا: نسبت به ادله حقانیت مذهب تشیع بیش از پیش مطالعه کنند و ثانیا: باید تا آنجا که می توانند در بیان مؤدبانه و به شکل علمی و منطقی ادله یادشده بکوشند و ذرهای مسامحه در این خصوص نداشته باشند. البته تأکید می کنم باید بیان علمی و دقیق و عاقلانه باشد مانند روش علامه امینی در الغدیر و سید شرف الدین در المراجعات و آیت الله میلانی و بسیاری از بزرگان شیعه در آثارشان.
4. ممکن است کسی بگوید من توان انتشار اندیشههای اهل بیت ع را ندارم و مثلا بی سوادم، چنین افرادی برای این که به ثواب این تبلیغ برسند و محروم نمانند، می توانند کتاب های مفید مورد تأیید علمای بزرگ را خریداری و پخش کنند حتی می توانند کتاب ها را به صورتی وقف کنند که حداکثر هر شش ماه نزد یک نفر باشد و همین طور در گردش بین افراد قرار گیرد و به هرحال می شود در این خصوص تدبیر کرد. پخش نرم افزاری نیز بسیار مؤثر است، ولی باز تأکید می کنم نه هر نوشته ای، بلکه تنها نوشته ای که عالمانه و مؤدبانه از مذهب حقه شیعه اثناعشری دفاع می کند.