ترجمه این دو آیه از قران را با هم مقایسه کنید:
أَ ثُمَّ إِذَا مَا وَقَعَ ءَامَنتُم بِهِ ءَالَْانَ وَ قَدْ کُنتُم بِهِ تَسْتَعْجِلُونَ(یونس، 51)
ترجمه صفوی: وانگهى، آیا هنگامى که عذاب دررسید، به قرآن ایمان مى ‏آورید؟ آیا اکنون ایمان مى‏ آورید تا عذاب از شما برداشته شود، در حالى ‏که پیش از آن مى ‏خواستید هرچه زودتر به سراغتان آید؟
فَإِن تَوَلَّیْتُمْ فَمَا سَأَلْتُکمُ مِّنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِىَ إِلَّا عَلىَ اللَّهِ وَ أُمِرْتُ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْمُسْلِمِینَ(72)
ترجمه صفوی: و اگر از دعوت من روى برتافتید، زیانى متوجّه من نمى ‏شود، زیرا من مزدى از شما نخواسته‏ ام. پاداش من جز بر عهده خدا نیست. من فرمان یافته ‏ام که از جمله کسانى باشم که در برابر خدا تسلیم ‏اند و کارهاى خود را به او سپرده ‏اند.
* اگر ترجمه های فوق را با آیات به دقت تطبیق دهید، در ترجمه نخست اضافه «تا عذاب از شما برداشته شود» و در ترجمه دوم «زیرا من مزدی از شما نخواسته‌ام»‌ جلب توجه می‌کند. مشکل این است که هیچ یک از دو اضافه توضیحی از متن ترجمه جدا نشده‌اند و مخاطب می‌پندارد این‌ها جزو قرآن است.
اضافه تفسیری آیه 72 به نظر صحیح است و توجیه گر صدر و ذیل آیه، ولی در خصوص اضافه تفسیری نخست جای مناقشه وجود دارد.
اولا: ایمان امری درونی و غیر اختیاری و تسلیم امری اختیاری است. آنچه در دنیا از انسان خواسته شده صرفاً‌ ایمان نیست بلکه ایمان و تسلیم توأمان است. ممکن است کسی به هردلیل به وجود خدای واحدِ احد اطمینان پیدا نکند و تنها از روی احتیاط و جلوگیری از خسارت شدید ملتزم به مقتضیات داده‌های ظنی خود باشد؛ یعنی با خود بگوید: من بالاخره نفهمیدم خدا هست یا نه، ولی اگر باشد و من ایمان نداشته باشم، خسارتم در قیامت بسیار شدید خواهد بود؛ بنابراین احتیاط کرده و فرض می‌کنم خدا قطعا وجود دارد و مطابق دستورهای نسبت داده شده به او عمل می‌کنم، یعنی نماز می‌خوانم، روزه می گیرم و ...؛ اگر خدا وجود داشته باشد، من جزو کسانی خواهم بود که به دستورهای او عمل کرده‌اند و اگر وجود نداشته باشد، ضرر زیادی نکرده‌ام. درست مانند بیمه کردن وسیله نقلیه که اگر تصادفی شد، بتواند استفاده کند و اگر تصادفی نشد، حداقل خیالش راحت است و این شیوه عقلا در خسارت‌های مهم است.
در این گونه موارد ایمان قطعی نیست ولی تسلیم قطعی است و همین مقدار کافی است؛ زیرا اطمینان و علم امری درونی است و اختیاری نیست؛ یعنی چنین نیست که کسی بگوید من الآن به خدا اطمینان پیدا می‌کنم و یا برعکس! اما در قیامت انسان به وجود خدا و غیبیات اطمینان پیدا می‌کند و ذره‌ای شک در آن راه نخواهد یافت؛ از این رو ایمان آوردن او قطعی و غیر اختیاری است اما قصه تسلیم امر دیگری است و در آیه سخنی از تسلیم نیست بلکه سخن از ایمان است. بنابراین، توضیح تفسیری «تا عذاب از شما برداشته شود»‌ نادرست است؛ زیرا به تسلیم ارتباط دارد نه ایمان و البته اصل «تسلیم» در قیامت نیز محل بحث است که اساساً‌ آیا فرض عدم تسلیم نیز ممکن است یا خیر؟ زیرا در آن‌جا اختیاری برای انسان کافر نیست که بخواهد تسلیم باشد یا نباشد.