در منابع حدیثی اهل تسنن روایتی نقل شده که برخی از آن برای اثبات توقیفی نبودن ترتیب سوره‌های قرآن یا برخی از آن‌ها را استفاده کرده‌اند:
?? ابن عباس گوید: به عثمان گفتم: چه واداشت شما را که انفال را که از مثانى است و برائت را که از مئین است، کنار هم گذاشته و بین آن‌ها "بسم اللّه" ننوشتید و در میان سبع طول قرارشان دادید؟ عثمان گفت: گاه بر پیامبر? مجموعه آیاتی نازل مى‌شد، پس هرگاه چیزى از قرآن بر او نازل مى‌شد، بعضی از نویسندگان وحى را فرا مى‌خواند و مى‌فرمود: این آیات را در سوره‌اى قرار دهید که در آن چنین و چنان ذکر گردیده، و انفال از نخستین سوره‌هایى بود که در مدینه نازل شد، و برائت از آخرین سوره‌هاى نازل‌ شد? قرآن بود و مطالبش شبیه مطالب آن، پس من گمان کردم این سوره از آن است؛ پیامبر? از دنیا رفت و براى ما بیان نکرد که این‌ آیات از آن سوره است، بدین جهت آن دو را قرین هم قرار دادم و بینشان بسم اللّه ننوشتم، و در سبع الطوال قرارشان دادم.
?? نقد و بررسی
در باره این حدیث باید به نکاتی توجه کرد:
?? یکم) سند حدیث ضعیف است و محقق «الاتقان» در هامش از شیخ احمد شاکر نقل کرده که گفته این حدیث اصلى ندارد.
?? دوم) این حدیث مضطرب است؛ زیرا در پاسخ به ابن عباس که از چرایی کنار هم قرار دادن «انفال» و «توبه» پرسیده، می‌گوید: پیامبر? برای ما روشن نفرمود که این آیات ادامه انفال است، پس من آن را کنار هم قرار دادم! مشکل این پاسخ این است که اقناعی نیست بلکه به ضرر گوینده آن است و با توجه به این که عثمان در مقام اقناع طرف مقابل است، یا نباید سخنی از پیامبر? نقل کند و یا باید مطلبی بیاورد که موافق کار او باشد، درحالی که می‌گوید پیامبرص رحلت کرد و مسئله را برای ما روشن نفرمود.
?? سوم) تنها در یک صورت می‌توان صورت منطقی به عبارت داد و آن این‌که بدانیم پیامبر? همواره تکلیف هرچه نازل می‌شده از آیات و سور را بیان می‌فرمود و این مطلب پیش‌فرض ذهنی ابن عباس و عثمان هر دو است و عثمان برای دفاع از خود اول یادآور می‌شود که پیامبر? در این خصوص مطلبی نفرموده‌اند؛ بنابراین، من مجاز بوده‌ام خودم اقدام کنم. بر اساس این تحلیل که ظاهراً‌ در فرض پذیرش حدیث، چاره‌ای از آن نیست، این حدیث به نفع دیدگاه کسانی است که ترتیب آیات و سور – هر دو- را توقیفی می‌دانند و از این رو، بیهقی و سیوطی از آن برداشت کرده‌اند که جز این مورد، ترتیب باقی سور توقیفی است.
?? چهارم) در مصحف «ابیّ بن کعب» که املاء کننده گروه توحید مصاحف بود، سوره انفال و توبه کنار هم قرار داشت . در مقدمه تفسیر طبری آمده است: «... پس مصحف ابی بن کعب را بیاوردند و هیچ مصحف نیافتند درست‌تر از آن، و امیر المؤمنین عثمان از آن نسختی برداشت ...» ؛ از این رو روایت فوق مخدوش و ناپذیرفتنی است؛ زیرا در آن عثمان آن را به خود نسبت داده است!
?? پنجم) نکته‌ای که نباید از آن غفلت کرد و از اهمیت روش‌شناختی ویژه‌ای برخوردار است، «مسئله نبودن» ترتیب سوره‌هاست. چرا ابن عباس تنها از کنار هم قرار دادن این دو سوره سؤال کرد؟ اساساً‌ با گذشت از این روایت ضعیف السند، چرا ترتیب سوره‌ها «مسئله» ‌ نیست؟! اگر مسئله بود، می‌بایست در باره ترتیب سور قرآن بین صحابه گفتگو رخ می‌داد و در باره ادله همجواری سوره‌ها تبادل رأی صورت می‌گرفت؛ چنان‌که در مسائل کم‌اهمیت‌تر مانند نام‌گذاری مصحف چنین شد. چنین سکوتی نشان می‌دهد که اساساً‌ مسئله‌ای وجود نداشته که بخواهد اثری از آن در تاریخ برجای بماند.
https://eitaa.com/jotting