سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یادداشت‌‌های جواهری

525) جنگ روایات و مظلومیت امیر المؤمنین علی ع

در باره امیرالمؤمنین علی ع دو روایت وجود دارد که برخی مداح‌ها و وعاظ محترم بدون توجه به محتوا و مسائل پیرامونی آن‌ها، به نقل آن‌ها مبادرت می‌کنند. این دو روایت را به صورت بسیار مختصر نقل و بررسی می‌کنیم. 

روایت اول

علامه مجلسی در بحار الانوار از مناقب آل ابی‌طالب از امام صادق ع نقل کرده که چون حضرت علی ع با مادرش از خانه کعبه پس از ولادت بیرون آمدند، وقتی در آغوش پیامبر اکرم ص قرار گرفت،‌ چشم به جمال آن حضرت باز کرد و آیات ابتدایی سوره مؤمنون (1- 10) را قرائت کرد. این روایت در امالی شیخ طوسی نیز آمده است.

چند سؤال: از ضعف سند این روایت که بگذریم، سؤال مهم این است که حضرت علی ع ده سال قبل از بعثت به اضافه چند سال تا نزول این آیات، چگونه از این آیات خبر داشته است؟ چگونه ممکن است آیاتی که هنوز بر پیامبر اکرم ص نازل نشده، بر زبان حضرت علی ع جاری شود؟

گاه برخی گویندگان که به این اشکال واقف می‌شوند،‌ مسئله را این گونه حل می‌کنند که پیامبر اکرم ص از ابتدای کودکی و نوجوانی نبوت داشته و در 40 سالگی به رسالت مبعوث شده است و کل قرآن پیش‌تر بر او نازل شده و او از آیات قرآن خبر داشته است.

نقد و نظر

این توجیه به قدری ضعیف و عجیب و پراشکال است که انسان نمی‌داند وارد نقد بشود یا خیر؟ همین مقدار عرض کنم که ظاهراً‌ چنین قولی بین دانشمندان شیعه و سنی سابقه نداشته است! دانشمندان سنی و برخی از دانشمندان شیعی در نزول دفعی قرآن هم سخن دارند (مانند آیت الله معرفت در التمهید فی علوم القرآن) چه رسد به این‌که نزول دفعی بیش از ده سال قبل از رسالت بوده باشد و بعیدتر از این، حضرت علی ع قبل از تولد از قرآن آگاه باشد!

از این‌‌ها بگذریم، تعارض این روایت را با آیات و روایات دیگر چه کنیم؟ مطابق روایات،‌ نزول دفعی قرآن در آسمان چهارم بوده و نه در زمین و معلوم نیست پیامبر اکرم ص به تفصیل از محتویات آن باخبر بوده باشد، چنان‌که آیات زیادی از قرآن بر آن دلالت دارد. (مانند پرسش از حضرت در باره اصحاب کهف و تأخیر وحی و بسیاری دیگر) روایات زیادی نیز با این روایت در تعارض است و یکی از مسلمات این است که اگر روایتی با آیه یا روایت معتبر دیگری که در اعتبار از آن بالاتر باشد، معارض بود، از اعتبار ساقط می‌شود و قابل استناد نیست، حال وضع این روایت با تعارض با آیات و روایات بسیار دیگر چگونه است؟

وقتی مردم چنین روایاتی را می‌شنوند،‌ آیا از خود نمی‌پرسند: نکند مابقی فضائل نیز چنین است؟! و از این رو شیعه و فضائل متهم می‌شود.

روایت دوم

در روایت دوم آمده وقتی حضرت ابراهیم ع از خدا درخواست «لسان صدق» کرد (وَ اجْعَلْ لی‏ لِسانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرین‏ (شعرا، 84)) خدا در سوره مریم آیه 50 درخواست او را اجابت کرد و فرمود: «وَ وَهَبْنا لَهُمْ مِنْ رَحْمَتِنا وَ جَعَلْنا لَهُمْ لِسانَ صِدْقٍ عَلِیًّا». طبق گفته عموم مفسران «علیاً» به معنای عالی و برجسته است؛ یعنی «وبراى آنان [در میان مردم‏] نامى نیک و ستایشى والامرتبه قرار دادیم‏» لیکن طبق این روایت منظور از «علیاً» نام حضرت علی ع است!

نقد و نظر

«لسان صدق» یعنی نام نیک و ذکر خیر. حضرت ابراهیم ع از خدا خواست برای او «لسان صدق» در آیندگان قرار دهد. حال چند سؤال:

بر فرض که روایت را بپذریم، حضرت علی ع چگونه لسان صدق حضرت ابراهیم ع است؟ چرا خود پیامبر اکرم ص لسان صدق حضرت ابراهیم ع نباشد؟ خدا در آیه قبل فرمود: «فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَ ما یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ کُلاًّ جَعَلْنا نَبِیًّا (49)» در این آیه از حضرت اسماعیل که جد اعلای حضرت پیامبر اکرم و خود حضرت علی ع است،‌ نامی برده نشده و در آیه بعد فرموده:‌ ما برای ابراهیم و اسحاق و یعقوب که همه را نبی قرار دادیم، «لسان صدق علیا» قرار دادیم:‌ « وَ وَهَبْنا لَهُمْ مِنْ رَحْمَتِنا وَ جَعَلْنا لَهُمْ لِسانَ صِدْقٍ عَلِیًّا (50)».

سؤال این است که اگر این روایت صحیح باشد و منظور از «علیا» نام حضرت علی ع باشد، آیا شایسته نبود حداقل نام حضرت اسماعیل نیز در آیه قبل ذکر می‌شد؟! آیا این خلاف بلاغت معمول نیست چه رسد به بلاغت فرابشری قرآن؟!

ممکن است گفته شود:‌ بله، ظاهر آیه با روایت همخوانی ندارد و آن را همراهی نمی‌کند ولی روایت اشاره به تأویل آیه دارد. در پاسخ می‌گوییم: اگر قرار باشد هر روایت خلاف ظاهر آیه را به بهانه تأویل بپذریم، پس با روایات عرض بر قرآن چه کنیم؟ اگر ظاهر را از کار بیندازیم، چگونه به آیات قرآن احتجاج کنیم؟ این که مصداق کور کردم چشم برای اصلاح ابرو است!!

خلاصه این که ضعف سند و دلالت و از طرف دیگر ناهمخوانی با ظاهر آیه، مانع پذیرش روایت است. از این بالاتر،  حتی اگر سند روایت طلایی هم بود، با توجه به کثرت روایات عرض بر قرآن، و عدم وجود قرینه صحت ما نمی‌توانستیم آن را بپذیریم و حجت قرار دهیم و نهایتاً‌ آن را کنار می‌گذاشتیم تا بعد از ظهور امام زمان عج تکلیف آن‌ها روشن شود و خلاصه این که اگر پذیرش این روایت مخالف دستور اهل بیت ع (مطابق روایات عرض بر قرآن) نباشد- که همه چیز علیه آن است - موجب تمسخر شیعه از سوی بدخواهان است.

گزینش این گونه روایات که بر فرض پذیرش، پر از حرف و حدیث است، موهم خالی بودن دست ما از روایات قوی است و این ظلمی بس بزرگ است هم در حق حضرت علی ع و هم در حق کسانی که زحمت کشیدند و با تحمل سختی‌های فراوان انبوهی از روایات ارزشمند و موافق قرآن و تاریخ و مجموعه احادیث را برای ما ضبط و نقل کردند که حتی شمار قابل توجهی از آن‌ها در حد تواتر و استفاضه است.