1/1 تاراج کردن وسایل امام علیه السلام

477. تاریخ الطبرى - به نقل از ابو مِخنَف، از امام صادق علیه السلام -: لباسى را که به تن حسین علیه السلام بود، به تاراج بردند. بحر بن کعب، شلوار ایشان را برداشت [دقت شود:‌ این شلوار رویین بود و حضرت زیر این شلوار شلوار دیگری پوشیده بود: ثُمَّ قالَ [الإِمامُ الحُسَینُ علیه السلام]: ایتونی بِثَوبٍ لا یُرغَبُ فیهِ‌، ألبَسهُ غَیرَ ثِیابی؛ لا اجَرَّدُ، فَإِنّی مَقتولٌ مَسلوبٌ‌. فَأَتَوهُ بِتُبّانٍ فَأَبى أن یَلبَسَهُ وقالَ‌: هذا لِباسُ أهلِ الذِّمَّةِ‌، ثُمَّ أتَوهُ بِشَیءٍ أوسَعَ مِنهُ - دونَ السَّراویلِ وفَوقَ التُّبّانِ - فَلَبِسَهُ (المناقب، ابن شهرآشوب: ج 4 ص 109). (ر.ک:‌ شهادت سیدالشهداء/1؛ شماره 417] و قیس بن اشعث، قطیفه[1037] ایشان را بُرد که از جنس خز بود و از آن پس، «قیسِ قطیفه» نامیده شد. مردى از قبیله بنى اوْد، به نام اسوَد، کفش‌هاى ایشان و مردى از قبیله بنى نَهشَل بن دارِم، شمشیر ایشان را به تاراج برد. شمشیر ایشان، بعدها به دست خانواده حبیب بن بُدَیل افتاد.[1038]

478. الطبقات الکبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة): هنگامى که حسین علیه السلام کشته شد، وسایلش را به تاراج بردند. قَلانِس نَهْشَلى و جُمَیع بن خلق اوْدى، هر کدام، یکى از شمشیرهاى ایشان را به تاراج بردند و بحر بن کعب تمیمى ملعون، شلوار ایشان را برداشت و ایشان را برهنه نهاد. [چنان که قبلا ذکر شد، این گزارش خطاست و این شلوار رویین بوده گذشته از این که اساسا احتمال قوی این است که شلوار داخل اثاثیه حضرت در چادر بوده است. عبارت مناقب این است: ... دونَ السَّراویلِ وفَوقَ التُّبّانِ (ر.ک:‌ شهادت سیدالشهداء/1؛ شماره 417]] قیس بن اشعث بن قیس کِندى نیز قطیفه ایشان را برد و از این رو، به او قیسِ قطیفه مى‌گفتند. اسوَد بن خالد اوْدى، کفش‌هاى ایشان را برد و جابربن یزید، عمامه‌ایشان و مالک بن بشیر کِندى نیز کلاه خز ایشان را به غارت برد.[1039]

[0] محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده شهادت نامه امام حسین علیه السلام بر پایه منابع معتبر، صفحه: 663، مؤسسه علمی فرهنگی دار الحدیث. سازمان چاپ و نشر، قم - ایران، 1391 ه.ش.


[1037] قطیفه: جامه یا پارچه پُرزدار.


[1038] سُلِبَ الحُسَینُ علیه السلام ما کانَ عَلَیهِ‌، فَأَخَذَ سَراویلَهُ بَحرُ بنُ کَعبٍ‌، وأخَذَ قَیسُ بنُ الأَشعَثِ قَطیفَتَهُ - وکانَت مِن خَزٍّ، وکانَ یُسَمّى بَعدُ قَیسَ قَطیفَةٍ - وأخَذَ نَعلَیهِ رَجُلٌ مِن بَنی أودٍ، یُقالُ لَهُ‌: الأَسوَدُ، وأخَذَ سَیفَهُ رَجُلٌ مِن بَنی نَهشَلِ بنِ دارِمٍ‌، فَوَقَعَ بَعدَ ذلِکَ إلى أهلِ حَبیبِ بنِ بُدَیلٍ 480 (تاریخ الطبرى: ج 5 ص 453، الکامل فى التاریخ: ج 2 ص 572).

 


[1039] لَمّا قُتِلَ الحُسَینُ علیه السلام انتُهِبَ ثَقَلُهُ‌، فَأَخَذَ سَیفَهُ القَلانِسُ النَهشَلِیُّ‌، وأخَذَ سَیفاً آخَرَ جُمَیعُ بنُ الخلقِ الأَودِیُّ‌، وأخَذَ سَراویلَهُ بَحرُ - المَلعونُ - ابنُ کَعبٍ التَّمیمِیُّ‌، فَتَرَکَهُ مُجَرَّداً، وأخَذَ قَطیفَتَهُ قَیسُ بنُ الأَشعَثِ بنِ قَیسٍ الکِندِیُّ‌، فَکانَ یُقالُ لَهُ‌: قَیسُ قَطیفَةٍ‌، وأخَذَ نَعلَیهِ الأَسوَدُ بنُ خالِدٍ الأَودِیُّ‌، وأخَذَ عِمامَتَهُ جابِرُ بنُ یَزیدَ، وأخَذَ بُرنُسَهُ - وکانَ مِن خَزٍّ - مالِکُ بنُ بَشیرٍ الکِندِیُّ 481 (الطبقات الکبرى/الطبقة الخامسة من الصحابة: ج 1 ص 479، الردّ على المتعصّب العنید: ص 40).

479. الإرشاد: سپس به تاراج کردن وسایل امام حسین علیه السلام روى آوردند. اسحاق بن حَیوه حَضْرَمى، پیراهن امام علیه السلام و ابجَر بن کعب، شلوار [رویین] ایشان و اخنَس بن مَرثَد، عمامه ایشان و مردى از بنى دارِم، شمشیر ایشان را به تارج برد. اثاث و شتران و وسایل سفر امام علیه السلام و حتّى زیورآلات زنان ایشان را نیز غارت کردند.[1040]

[دقت شود:‌ این شلوار رویین بود و حضرت زیر این شلوار شلوار دیگری پوشیده بود: ثُمَّ قالَ [الإِمامُ الحُسَینُ علیه السلام]: ایتونی بِثَوبٍ لا یُرغَبُ فیهِ‌، ألبَسهُ غَیرَ ثِیابی؛ لا اجَرَّدُ، فَإِنّی مَقتولٌ مَسلوبٌ‌. فَأَتَوهُ بِتُبّانٍ فَأَبى أن یَلبَسَهُ وقالَ‌: هذا لِباسُ أهلِ الذِّمَّةِ‌، ثُمَّ أتَوهُ بِشَیءٍ أوسَعَ مِنهُ - دونَ السَّراویلِ وفَوقَ التُّبّانِ - فَلَبِسَهُ (المناقب، ابن شهرآشوب: ج 4 ص 109). (ر.ک:‌ شهادت سیدالشهداء/1؛ شماره 417]

480. الملهوف: آن گاه، به تاراج کردن جامه‌هاى امام حسین علیه السلام روى آوردند. اسحاق بن حَوبه حضرمى - که خدا لعنتش کند -، پیراهن امام علیه السلام را برد و آن را پوشید؛ امّا پیسى گرفت و مویش ریخت.... بحر بن کعب تَیمى - که خدا لعنتش کند -، شلوار امام علیه السلام را به غارت برد و نقل شده که از دو پا، فلج و زمینگیر شد.

اخْنَس بن مَرثَد بن علقمه حضرمى - که خدا لعنتش کند -، عمامه امام علیه السلام را برداشت و گفته شده که جابر بن یزید اوْدى - که خدا لعنتش کند -، عمامه را برد و به سرش پیچید و سبک‌مغز و کم‌عقل گردید. اسود بن خالد هم کفش‌هاى امام علیه السلام را تاراج کرد و بَجدَل بن سُلَیم کلبى - که خدا لعنتش کند -، انگشتر امام علیه السلام را برداشت. او انگشت ایشان را که انگشتر داشت، قطع کرد. [بعدها] مختار، او را دستگیر کرد و دست و پاهایش را برید و او را وا نهاد تا در خونش بغلتد و هلاک شود.

قطیفه خز امام علیه السلام را قیس بن اشعث - که خدا لعنتش کند - غارت کرد و زرهِ کوتاه (تن‌پوشِ‌) امام علیه السلام را عمر بن سعد - که خدا لعنتش کند - برداشت و هنگامى که عمر

بن سعد به قتل رسید، مختار، آن را به قاتل وى، ابو عمره، بخشید.

جُمَیع بن خلق اوْدى، شمشیر امام علیه السلام را برد و گفته شده که مردى از بنى تمیم، به نام اسود بن حنظله - که خدا لعنتش کند -، آن را به تاراج برد در روایت [محمّد] ابن سعد نیز آمده است که فلافِس نَهشَلى، شمشیر ایشان را برد و محمّد بن زکریّا افزوده است که پس از آن، شمشیر به دست دختر حبیب بن بُدَیل افتاد.

این شمشیرِ به تاراج رفته، غیر از شمشیر ذو الفقار است که با دیگر چیزهاى مشابهش، جزو گنجینه نبوّت و امامت، مصون و محفوظ، نگاهدارى مى‌شود. راویان نیز در تصدیق همین نقل، مطالبى مشابه آن، گزارش کرده‌اند.[1041]

481. مقتل الحسین علیه السلام، خوارزمى: آن گاه، اسوَد بن حَنظله پیش آمد و شمشیر حسین علیه السلام را برداشت. جَعوَنه حَضرَمى، پیراهن ایشان را برداشت و آن را پوشید و پیسى گرفت و مویش ریخت.... بَحیر بن عمرو جَرمى، شلوار ایشان را برداشت و از دو پا فلج و زمینگیر شد. جابر بن یزید ازْدى، عمامه ایشان را برداشت و آن را به سر خود پیچید و خوره گرفت. مالک بن نَسر کِندى، زره ایشان را برداشت و کم‌عقل گردید.... قیس

بن اشعث، قطیفه حسین علیه السلام را که بر آن مى‌نشست، برداشت و از این رو، قیسِ قطیفه نامیده شد و مردى از ازْد به نام اسود نیز کفش‌هاى ایشان را برداشت....

عبید اللَّه بن عمّار مى‌گوید: دیدم شلوار حسین، به هنگام شهادتش مى‌درخشدو ابجَر بن کعب آمد و آن را برداشت و ایشان را برهنه رها کرد. [سؤال: با آن‌همه زخم و خون‌ چگونه می‌درخشید؟ از این رو معلوم است که این شلوار از اثاثیه ایشان ربوده شده و ایشان را برهنه کرد، با این وصف که به هنگام شهادتش می‌درخشید، سازگاری ندارد.]

محمّد بن عبد الرحمان نیز گفته است که از دستان ابجر بن کعب، در زمستان، خون مى‌آمد و در تابستان نیز دستانش مانند چوب، خشک مى‌شد.[1042]

[1040] ثُمَّ أقبَلوا عَلى سَلبِ الحُسَینِ علیه السلام، فَأَخَذَ قَمیصَهُ إسحاقُ بنُ حَیوَةَ الحَضرَمِیُّ‌، وأخَذَ سَراویلَهُ أبجَرُ بنُ کَعبٍ‌، وأخَذَ عِمامَتَهُ أخنَسُ بنُ مَرثَدٍ، وأخَذَ سَیفَهُ رَجُلٌ مِن بَنی دارِمٍ‌، وَانتَهَبوا رَحلَهُ وإبِلَهُ وأثقالَهُ‌، وسَلَبوا نِساءَهُ 482 (الإرشاد: ج 2 ص 112، إعلام الورى: ج 1 ص 469.).


[1041] ثُمَّ أقبَلوا عَلى سَلَبِ الحُسَینِ علیه السلام، فَأَخَذَ قَمیصَهُ إسحاقُ بنُ حوبةَ الحَضرَمِیُّ لَعَنَهُ اللَّهُ‌، فَلَبِسَهُ‌، فَصارَ أبرَصَ‌، وَامتَعَطَ شَعرُهُ‌... وأخَذَ سَراویلَهُ بَحرُ بنُ کَعبٍ التَّیمِیُّ لَعَنَهُ اللَّهُ‌، ورُوِیَ أنَّهُ صارَ زَمِناً مُقعَداً مِن رِجلَیهِ‌.
وأخَذَ عِمامَتَهُ أخنَسُ بنُ مَرثَدِ بنِ عَلقَمَةَ الحَضرَمِیُّ لَعَنَهُ اللَّهُ‌، وقیلَ‌: جابِرُ بنُ یَزیدَ الأَودِیُّ لَعَنَهُ اللَّهُ‌، فَاعتَمَّ بِها، فَصارَ مَعتوهاً، وأخَذَ نَعلَیهِ الأَسوَدُ بنُ خالِدٍ.
وأخَذَ خاتَمَهُ بَجدَلُ بنُ سُلَیمٍ الکَلبِیُّ لَعَنَهُ اللَّهُ‌، فَقَطَعَ إصبَعَهُ علیه السلام مَعَ الخاتَمِ‌، وهذا أخَذَهُ المُختارُ، فَقَطَعَ یَدَیهِ ورِجلَیهِ‌، وتَرَکَهُ یَتَشَحَّطُ فی دَمِهِ حَتّى هَلَکَ‌.
وأخَذَ قَطیفَةً لَهُ علیه السلام - کانَت مِن خَزٍّ - قَیسُ بنُ الأَشعَثِ لَعَنَهُ اللَّهُ‌.
وأخَذَ دِرعَهُ البَتراءَ عُمَرُ بنُ سَعدٍ لَعَنَهُ اللَّهُ‌، فَلَمّا قُتِلَ عُمَرُ بنُ سَعدٍ، وَهَبَهَا المُختارُ لِأَبی عَمرَةَ قاتِلِهِ‌.
وأخَذَ سَیفَهُ جُمَیعُ بنُ الخلقِ الأَودِیُّ‌، وقیلَ‌: رَجُلٌ مِن بَنی تَمیمٍ‌، یُقالُ لَهُ‌: الأَسوَدُ بنُ حَنظَلَةَ لَعَنَهُ اللَّهُ‌.
وفی رِوایَةِ ابنِ سَعدٍ: أنَّهُ أخَذَ سَیفَهُ الفلافِسُ النَّهشَلِیُّ‌، وزادَ مُحَمَّدُ بنُ زَکَرِیّا: أنَّهُ وَقَعَ بَعدَ ذلِکَ إلى بِنتِ حَبیبِ بنِ بُدَیلٍ‌، وهذَا السَّیفُ المَنهوبُ لَیسَ بِذِی الفَقارِ؛ فَإِنَّ ذلِکَ کانَ مَذخوراً ومَصوناً مَعَ أمثالِهِ مِن ذَخائِرِ النُّبُوَّةِ وَالإِمامَةِ‌، وقَد نَقَلَ الرُّواةُ تَصدیقَ ما قُلناهُ وصورَةَ ما حَکَیناهُ 483 
(الملهوف: ص 177، بحار الأنوار: ج 45 ص 57).

[1042] ثُمَّ تَقَدَّمَ الأَسوَدُ بنُ حَنظَلَةَ‌، فَأَخَذَ سَیفَهُ‌، وأخَذَ جَعوَنَةُ الحَضرَمِیُّ قَمیصَهُ‌، فَلَبِسَهُ فَصارَ أبرَصَ‌، وسَقَطَ شَعرُهُ‌... وأخَذَ سَراویلَهُ بَحیرُ بنُ عَمرٍو الجَرمِیُّ‌، فَصارَ زَمِناً مُقعَداً مِن رِجلَیهِ‌، وأخَذَ عِمامَتَهُ جابِرُ بنُ یَزیدَ الأَزدِیُّ‌، فَاعتَمَّ بِها، فَصارَ مَجذوماً، وأخَذَ مالِکُ بنُ نَسرٍ الکِندِیُّ دِرعَهُ‌، فَصار مَعتوهاً... وأخَذَ قَیسُ بنُ الأَشعَثِ قَطیفَةً لِلحُسَینِ علیه السلام کانَ یَجلِسُ عَلَیها، فَسُمِّیَ لِذلِکَ قَیسَ قَطیفَةٍ‌، وأخَذَ نَعلَیهِ رَجُلٌ مِنَ الأَزدِ، یُقالُ لَهُ‌: الأَسوَدُ....
وقالَ عُبَیدُ اللَّهِ بنُ عَمّارٍ: رَأَیتُ عَلَى الحُسَینِ علیه السلام سَراویلَ 
تَلمَعُ ساعَةَ قُتِلَ‌، فَجاءَ أبجَرُ بنُ کَعبٍ‌، فَسَلَبَهُ وتَرَکَهُ مُجَرَّداً، وذَکَرَ مُحَمَّدُ بنُ عَبدِ الرَّحمنِ‌: أنَّ یَدَی أبجَرَ بنِ کَعبٍ کانَتا یَنضَحانِ الدَّمَ فِی الشِّتاءِ‌، ویَیبَسانِ فِی الصَّیفِ کَأَنَّهُما عودٌ 484 (مقتل الحسین علیه السلام، خوارزمى: ج 2 ص 37 و 38، الفتوح: ج 5 ص 119).

در خصوص عریان کردن حضرت مراجعه شود به پست زیر

https://javahery.blogfa.com/post/130/%d8%a2%db%8c%d8%a7-%d8%a7%d9%85%d8%a7%d9%85-%d8%ad%d8%b3%db%8c%d9%86-%d8%b9%d9%84%db%8c%d9%87-%d8%a7%d9%84%d8%b3%d9%84%d8%a7%d9%85-%d8%b1%d8%a7-%d8%af%d8%b1-%da%a9%d8%b1%d8%a8%d9%84%d8%a7-%c2%ab%d8%b9%d8%b1%db%8c%d8%a7%d9%86%c2%bb-%da%a9%d8%b1%d8%af%d9%86%d8%af-(%db%b1)

و

https://javahery.blogfa.com/post/276/%d8%a2%db%8c%d8%a7-%d8%a7%d9%85%d8%a7%d9%85-%d8%ad%d8%b3%db%8c%d9%86-%d8%b9%d9%84%db%8c%d9%87-%d8%a7%d9%84%d8%b3%d9%84%d8%a7%d9%85-%d8%b1%d8%a7-%d8%af%d8%b1-%da%a9%d8%b1%d8%a8%d9%84%d8%a7-%c2%ab%d8%b9%d8%b1%db%8c%d8%a7%d9%86%c2%bb-%da%a9%d8%b1%d8%af%d9%86%d8%af-(%db%b2)-%d9%88%db%8c%d8%b1%d8%a7%db%8c%d8%b4-%d8%af%d9%88%d9%85