?? مسئله قرآن و جایگاه آن در حوزه علمیه از چند جهت قابل مطالعه است:
1. قابل انکار نیست که حوزه علمیه جایگاه قرآن را در بالاترین تراز خود دیده و همواره آن را اولین منبع استنباط معرفی کرده است و در این راستا تنها به ادعا بسنده نکرده بلکه مسیر طولانی و زمان پرحجمی را به آن اختصاص داده است که در بیان رهبری معظم نیز به آن اشارتی رفته است. مغنی اللبیب سابق و مغنی الادیب لاحق از مهم‌ترین منابع فهم قرآن است که مملو از استنادهای قرآنی است آن گونه که اگر کسی به درستی این کتاب را فراگیرد، به درک متفاوتی از آیات قرآن می‌رسد.
2. در مرحله بعد و در مسیر طولانی که سال‌ها به طول می‌انجامد، حجم زیادی از مواد درسی اصول به اولا فهم قرآن و ثانیا فهم احادیث اختصاص دارد و با عنوان کلی «مباحث الفاظ» مطرح شده است. ممکن است در طرح مباحث علمی این بخش بزرگ از اصول فقه چندان به آیات قرآن ارجاع داده نشده باشد ولی ماهیت آن برای فهم آیات قرآن است و از این رو است که اگر یک غیر حوزوی بخواهد به عالم تفسیر وارد شود، همین مباحث الفاظ را در قالب‌ها و با عناوین دیگر دریافت می‌کند وگرنه به فهم درستی از آیات نمی‌رسد و به قرائت‌های منحرف می‌انجامد.
چنان که ذکر شد، تا این‌جای کار بخش بزرگی از منابع و زمان صرف شده یک طلبه به مباحث و منابعی اختصاص یافت که به طور مستقیم در خدمت فهم قرآن کریم است.
3. گذشته از این، در سطوح مختلف حوزه، به ویژه سطح 2 و 3 تفسیر به طور مستقیم جزو برنامه‌های درسی طلاب بوده و در قالب امتحان شفاهی و کتبی مورد سؤال است و شرط ارتقا به مراحل بالاتر نیز گذراندن این دروس است.
4. و افزون بر همه موارد فوق، در سطح 2 و 3 دروس کلامی حوزویان و برخی دروس غیر فقه و اصول که ارتقای طلاب منوط به دریافت آن‌هاست، مملو از مباحث قرآنی و استشهاد به آیات است که آیات نامدار کلامی و نیز آیات الاحکام در رأس آن‌هاست.
5. و در سطح خارج فقه نیز روال فقها بر این بوده که هرگاه به آیه‌ای از قرآن استناد می‌کرده‌اند، گاه به صورت بسیار عمیق و شایسته وارد تفسیر آیات الاحکام و بیان مبانی و روش فهم می‌شده اند و این‌ها به غیر از جلسات اخلاقی بوده که معمولا در برخی مناسبت‌ها یا در سرآغاز تدریس به ویژه در روزهای خاصی از هفته، در آن‌ها از آیات قرآن بهره گرفته می‌شده است و هم‌اکنون نیز ادامه دارد.
6. اضافه می‌کنم که - اگر دقت شود - غالب آثار ارزشمند قرآنی و تفسیری حاصل زحمات اساتید حوزوی بوده و در طول هزاره قبل کم‌تر اثر ارزشمندی از غیر حوزوی در حوزه علوم قرآن و تفسیر دیده می‌شود، هرچند وجود چنین آثاری نیز قابل انکار نیست.
7. بله، تمرکز حوزه بر حفظ قرآن و ترتیل و مانند آن هرچند مورد اهتمام بوده و هست لیکن کم‌تر از حد توقع است که لازم است حوزه علمیه در این خصوص تحرک بیشتری از خود به نمایش گذارد.
8. نکته پایانی این‌که یکی از مزایای ساختاری حوزه، آزاد بودن طلاب در تعلیم و تعلم است که تا کنون نیز تا حدودی این مزیت حفظ شده و از این رو اگر کسی نخواهد به قرآن مراجعه کند، تا حدودی این امکان برای او میسر است، لیکن این عیب تنها بر او خواهد بود که در این خصوص کوتاهی کرده وگرنه ساختار، تمام قد در خدمت قرآن کریم است.