گذری بر فقه میراث فرهنگی و توسعه 12
در پستهای قبل اصطلاحات و نکات متعددی به اشاره بیان شد که باید ان شاء الله به مرور به توضیح و تبیین آنها بپردازم. در این پست میخواهم نظر حلی خودم را برای کمک به میراث فرهنگی بیان کنم تا نقدها سازنده شود. این پست از دو قسمت شکل میگیرد که پذیرش قسمت نخست شرط ورود به قسمت دوم است.
یکم:
1. باید پذیرفت که میراث و شهرداری توان کافی را برای حفظ بافت تاریخی ندارند و گذشته از این معلوم نیست به لحاظ شرعی برخی هزینهها را بتوان از بیت المال پرداخت کرد و بهترین کار برای آنها مدیریت ساکنان بافت و فعال کردن آنها در این خصوص و استفاده از توان آنهاست.
2. ساکنان بافت زمانی به درخواست میراث پاسخ مثبت میدهند که بافت و به طور خاص ملک آنان در این بافت ارزشمند تلقی شود و مهمترین مؤلفه در این خصوص ارزش مالی ملک و کلاس محیط و بافت است.
3. بند پیشین زمانی رخ میدهد که ساکنان اصلی بافت بومی برخوردار از توان مالی مناسب باشند.
دوم:
برای نیل به اهداف فوق لازم است این پرسش در دستور کار قرار گیرد: چه راهکارهایی وجود دارد که بتوان بافت را ارزشمند کرد و بومیان توانمند را به بافت باز گرداند؟
به باور نگارنده چهار شاخص بزرگی منازل، ایمنی منازل، زیبایی نما و محیط و دسترسی آسان اصلیترین فاکتورهای بایسته توجه است.
اینک پرسش مهم فراروی چگونگی جمع این شاخصها با تمایلات و تخطیطهای میراث فرهنگی است. در این فرآیند شاید امکان تحصیل همه فواید نباشد، لیکن میتوان عالمانه و خردمندانه بر اساس قانون اولویت و با ملاحظه قاعده قطعی لاضرر تصمیم گرفت.