ترتیب نزول آیات حجاب
دستیافتن به ترتیب نزول آیات حجاب در سورههای نور و احزاب نقشی مهم در تفسیر آنها و کشف مهندسی حجاب و دفع شبهات دارد و چنانکه پیشتر گذشت، یک راه روایات ترتیب نزول بود که بر اساس آنها سوره احزاب بر سوره نور تقدم دارد، لیکن در جای خود روشن شد این روایات قابل اعتماد نیستند (برای آگاهی بیشتر ر.ک: جواهری، 1397ش، ص271-287؛ همو، 1397، پژوهشنامه معارف قرآنی، شماره 33، «نقد نظریه تفسیر بر پایه ترتیب نزول»)؛ از این رو، بهترین راه برای دستیافتن به پاسخ، بررسی قرائن دو آیه یا متن دو سوره است. اگر بتوانیم به قرائنی در متن آیات یا سورههای نور و احزاب که در بردارنده آیات حجاب هستند، دستیابیم که زمان نزول را به کمک گزارههای تاریخی مشخص کند، خواهیم توانست به نتیجه مطلوب در این باره برسیم و آن را در فهم مراد آیات به کار بندیم. (ر.ک: جواهری، 1400، فصلنامه پژوهشهای قرآنی، «نقد محتوایی روایات ترتیب نزول با تأکید بر آیات حجاب»، شماره 98) روشن است که تنها در صورتی میتوانیم از نتیجه این بررسیها در تفسیر آیات مدد بجوییم که از اتقان لازم برخوردار باشند وگرنه با مانند اعتماد به روایات غیر معتبر دچار خطای در تفسیر شده و در معرض تفسیر به رأی قرار میگیریم که با نگاه خوشبینانه حرکت بر لبه پرتگاه و دره هلاکت است.
قرینه اول: مستثنیات
خوشبختانه در متن آیات حجاب قرینه مهمی وجود دارد که ترتیب نزول آیات حجاب و به تبع آنها ترتیب سورههای نور و احزاب را به صورت قاطع مشخص میکند. این قرینه به قدری مهم است که بر دیگر قرائن تفوّق آشکار دارد و احتمالاً به جهت همین قرینه بوده که برخی مفسران و قرآنپژوهان همچون استاد شهید مطهری به صورت قاطع به تقدم سوره نور بر احزاب باور دارند. (ر.ک: مطهری، مجموعه آثار، ج19، ص 505)
قرینه یاد شده واکنش مخاطبان در برابر نخستین آیه حجاب است و آن این است که از چه کسانی باید حجاب گرفت؟ آیا در برابر پدر، پدربزرگ، برادر و برادرزاده، خواهرزاده، و ... نیز باید حجاب داشت؟
پاسخ به این پرسشها بیتردید همراه نخستین آیات حجاب است؛ زیرا نمیتوان پذیرفت که نخستین آیه حجاب نازل شود و بدون این که به این سؤالات پاسخی داده شود، مدتهای طولانی مردم به زحمت بیفتند و آنگاه پاسخ به این پرسشها با آیات دیگر حجاب نازل شود! (در این خصوص به پیامدهای تقدم احزاب بر نور که پیشتر گذشت، مراجعه شود.) نکته مهم این است که پاسخ به پرسش فوق همراه با آیات حجاب ابتدایی نازل شده و از دستور حجاب ابتدایی به لحاظ متنی جدا نشده است تا این شبهه پیش بیاید که در ترتیب آیات حجاب در سوره، تغییری صورت گرفته است و مثلا پاسخ به پرسشهای فوق میبایست در سوره احزاب قرار داده شود، لیکن در سوره نور قرار داده شده است (هرچند با توجه به ادبیات قرآن و سیاق ادبی، چنین شبهه ارزش طرح ندارد)؛ بنابراین، هر آیهای که حامل پاسخ به پرسشهای فوق باشد، آن آیه نخست نازل شده است و میدانیم که پاسخ به پرسشهای فوق در آیه 31 سوره نور آمده است که حامل حکم ابتدایی حجاب است. جالب این است که بدانیم مدتی بعد وقتی آیه 53 سوره احزاب نازل شد که در آن به زنان پیامبر ص دستور داده شد با هیچ مردی رودررو نشوند (وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجاب؛ و زمانى که از همسرانش چیزی خواستید از پشت پرده و حجاب از آنها بخواهید) بیدرنگ بعد از یک گریز کوتاه چند کلمهای، در آیه بعد موارد استثنا بیان شده است تا زنان پیامبر ص به زحمت اضافی مبتلا نشوند: «لا جُناحَ عَلَیْهِنَّ فِی آبائِهِنَّ وَ لا أَبْنائِهِنَّ وَ لا إِخْوانِهِنَّ وَ لا أَبْناءِ إِخْوانِهِنَّ وَ لا أَبْناءِ أَخَواتِهِنَّ وَ لا نِسائِهِنَّ وَ لا ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُنَّ وَ اتَّقِینَ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ شَهِیداً».
قرینه دوم: داستان افک
آیات مربوط به افک (نور، 11- 26) است. این واقعه در سال پنجم هجری قمری در مدینه و پیش از نزول واقعه احزاب (ماه دهم یعنی در 17شوال سال پنجم هجری)- که در سوره احزاب آمده- رخ داده است. (ر.ک: مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، ج14، ص388)
تذکر 1: آیه افک دو شأن نزول دارد. شأن نزولی که منابع اهل تسنن نقل کردهاند، مربوط به عایشه است که در جنگ بنیمصطلق و پس از آن در سال پنجم هجری رخ داد. شأن نزول دیگر در برخی منابع شیعی آمده که مربوط به ماریه قبطیه است و سال نهم هجری رخ داده است، لیکن این شأن نزول از نظر محتوا بسیار ضعیف و پر از ابهام است[1]. البته برخی جزئیات شأن نزول نخست نیز خالی از مناقشه نیست ولی روشن است موافق شأن نزولها، بر فرض عایشه بودن شخص یاد شده، حتی کسانی که نقدهای جدی به عایشه دارند (مانند خروج بر امام زمان خود) نیز چنین خطاهایی را بر هیچیک از همسران انبیاء و از جمله همسران نبی خاتم ص روا نمی دانند.
تذکر2: آیات افک (11-26) به گفته عایشه به نقل واحدی در اسباب نزول پس از نزول آیه حجاب نازل شده است (و قد کان یرانی قبل أن یضرب علیَّ الحِجَابُ). ( واحدی، 1411ق، ص 329) حکم حجاب مورد اشاره عایشه مربوط به آیه خمار (نور، 31) است؛ زیرا فرض آیه 59 سوره احزاب به قرینه شواهد ذیل پذیرفتنی نیست:
اولاً: با توجه به اینکه پیش از آن، آیه 33 به آنها دستور داده که در خانه بمانند (وَ قَرْنَ فی بُیُوتِکُن) فرض خروج از خانه در جنگ بنیمصطلق صحیح به نظر نمیرسد. (ر.ک: قرینه چهارم)
ثانیاً: غزوه بنی مصطلق یا مُرَیسیع که در سبب نزول یاد شده آمده، در شعبان سال پنجم هجری روی داد (واقدی، 1409ق ، ج1،ص404) در حالی که جنگ احزاب در 17 شوال سال پنجم هجری رخ شده است و آیات مربوط به جنگ احزاب اوائل سوره احزاب است و آیه حجاب اواخر آن و حوادث بین این دو زمانبر بوده است.
گفتنی است بر اساس برخی تواریخ، جنگ بنیمصطلق در شوال سال ششم رخ داده است (صالحی شامی، 1414ق، ج 4، ص 502)[2] لیکن این قول را نمیتوان پذیرفت؛ زیرا
ثانیاً/1) با توجه به این که سعد بن معاذ به گفته واقدی پرچمدار انصار در جنگ بنیمصطلق بوده (واقدی، 1409ق، ج 1، ص 405) و وی پس از غزوه بنیقریظه در اثر زخمی که داشته به شهادت رسیده است.
از طرفی، بین جنگ احزاب و بنیقریظه فاصلهای نبوده، ناگزیر میبایست جنگ بنیمصطلق قبل از جنگ خندق یا احزاب رخ داده باشد و تصوری جز این با گزارههای تاریخی تناسب ندارد. گفتنی است نام سعد بن معاذ در شأن نزول نخست نیز آمده است. (مکارم شیرازی و همکاران، 1371ش، ج14، ص389)
(قرینه سوم: فاصله زمانی بین دو سوره)
ثانیاً/2) (قرینه سوم: فاصله زمانی بین دو سوره) اگر جنگ بنیمصطلق را مربوط به شوال سال ششم هجری و آیه حجاب را مربوط به سوره احزاب بدانیم، با توجه به جنگ احزاب در شوال سال پنجم و حوادثی که بعد از آن رخ داد تا آیه حجاب کامل نازل شد، کمترین احتمال زمان بین جنگ احزاب و حجاب کامل نمیتواند از پنج شش ماه نزدیکتر باشد، که بر این اساس، زمان باقی مانده بین نزول آخرین آیه احزاب و نزول اولین آیه سوره نور کمتر از شش ماه خواهد بود، لیکن آنچه مطلب را به شدت غریب و ناپذیرفتنی میکند این است که طبق اخباری که احزاب را مقدم بر نور دانستهاند، سورههای پرحجم ممتحنه، نساء، زلزال، حدید، محمد?، رعد، الرحمن، دهر، طلاق، بینه، حشر، و احتمالا سوره نصر (ر.ک: بهجتپور، 1392ش، 1392ش، ص 334-335) در این فاصله (بین احزاب و نور) نازل شدهاند؛ یعنی در این مدت حدود شش ماه کوتاه، که نگارنده گمان نمیکند در جهان اسلام از گذشته تا کنون کسی به چنین چیزی قائل باشد!!
تذکر3: از تذکر 2 میتوان به نکته مهم دیگری دست یافت و آن این که بر اساس شأن نزول نخست، ترتیب آیات این سوره همانند سوره ممتحنه، بر اساس نزول نخواهد بود.
(نقد افک به روایت شیعی: )
تذکر 4: (نقد افک به روایت شیعی:) اگر شأن نزول دوم را ملاک قرار دهیم- با صرف نظر از مشکلات فراوان آن- و از آن استفاده کنیم که پس آیه خُمر در سال نهم نازل شده، خواهیم پرسید:
اولاً: با توجه به تقدم نزول حکم جلباب (در سوره احزاب) در این فرض، تکلیف استثناهای آن (مانند پدر، پسر، پسران فرزند و ... و نیز القواعد من النساء) تا سال نهم چه بوده است؟
ثانیاً: چرا با وجود نزول حجاب کامل در این فرض، حجاب ابتدایی (خمر) (که موافق با قرائن آیه نسبت به جلباب سادهتر است ) تا سال نهم به تأخیر افتاده است؟ آیا بر فرض اصرار بر این شأن نزول نمی توان فرض کرد که آیات افک بعدها به سوره نور اضافه شده است؟ که در این صورت، ترتیب سوره را در این مورد نمیتوان برای آیات آن در نظر گرفت.
ثالثاً: مشکل دیگر این فرض این است که بر اساس روایت ابوصالح از ابن عباس (یعقوبی، تاریخ یعقوبی، [بی تا]، ج 2، ص33) سوره نور بلافاصله پس از سوره احزاب نازل شده که با این شأن نزول دوم هماهنگ نیست. گفتنی است اگر اختلاف روایات ترتیب نزول در این حد است، بر فرض اعتماد به روایات ترتیب نزول سورهها، آیا نمیتوان حدس زد که یک جابجایی ساده بین سوره احزاب و نور نیز رخ داده باشد؟
قرینه چهارم: مذمت تاریخی عایشه در خروج از منزل و مخالف با دستور «قرن فی بیوتکن»
در روایات و مناظرات بسیاری از گذشتههای دور تا کنون مذمت عایشه به جهت خروجش بر حضرت علی ع مستند به آیه «وَ قَرْنَ فِى بُیُوتِکُنَّ» نقل شده و این امری مسلم نزد همه مسلمانان و مطلبی پذیرفته بوده است. برخی روایات از پشیمانی خود عایشه به این جهت حکایت دارد؛ مانند:
- الطبقات الکبرى عن عمارة بن عمیر :حَدَّثَنی مَن سَمِعَ عائِشَةَ إذا قَرَأَت هذِهِ الآیَةَ: «وَ قَرْنَ فِى بُیُوتِکُنَّ»5 بَکَت حَتّى تَبُلَّ خِمارَها 6؛ کسى برایم روایت کرد که شنیده بود وقتى عایشه آیه «و در خانه هایتان بنشینید» را تلاوت مى کرد ، چندان مى گریست که روسرى اش خیس مى شد. (دانش نامه امیرالمؤمنین (ع) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج5، ص 255)
- تاریخ بغداد عن عروة :ما ذَکَرَت عائِشَةُ مَسیرَها فی وَقعَةِ الجَمَلِ قَطُّ ، إلّا بَکَت حَتّى تَبُلَّ خِمارَها وتَقولُ : یا لَیتَنی کُنتُ نَسیا مَنسِیّا؛ هیچ گاه عایشه حضور در جنگ جمل را به یاد نمى آورْد ، مگر آن که مى گریست تا آن جا که روسرى اش خیس مى شد و مى گفت: اى کاش از یاد رفته بودم و فراموش شده بودم! (همان)
روشن است اگر آیه جلباب که بعد از قرن فی بیوتکن است، قبل از جنگ نازل شده بود و با فرض وجود آن با پیامبر? از خانه خارج شده بود، دیگر به جهت حکم قرن فی بیوتکن مذمتی بر او نبود و عایشه به راحتی می توانست از خود دفاع کند و جهتی نداشت که با شنیدن و خواندن این آیه شرمنده و ناراحت شود؛ پس آیه نازل شده قبل از جنگ (بر فرض نزول) آیه خمار بوده نه جلباب.
تذکر مهم
اگر کسی با قرائن یاد شده- هرچند به نظر میرسد وافی به مقصود باشد- به تقدم سوره نور بر احزاب نرسد، ناگزیر باید آیات حجاب را بدون ترتیب در نظر بگیرد و نمیتواند به عکس آن قائل شود؛ زیرا تقدم جلباب بر خمر نیز دلیل و حجت میخواهد و حجتی وجود ندارد.
گفتنی است با فرضیه در نظر گرفتن آیات حجاب بدون ترتیب زمانی، نتایج چندان تفاوتی نمیکند هرچند برخی فواید از دست میرود؛ فوایدی که به راحتی میتوان با آنها برخی شبهات را پاسخ گفت.
ممکن است گفته شود در صورتی که قرینه بر خلاف نباشد، به روایات ترتیب نزول میتوان اعتماد کرد، که در پاسخ میگوییم: چنین گزینهای روا نیست؛ زیرا
اولاً: روایت از ابن عباس است و اصطلاحاً به آن موقوف گفته میشود که حجت نیست و در این خصوص نظر مخالفی بین علمای فقه و اصول وجود ندارد و اما از جهت تفسیری، باید توجه داشت که ابن عباس تقریباً دو سال قبل از هجرت به دنیا آمد و هنگام نزول آیات قرآن و چینش سور و آیات آنها، او در عالم کودکی بود که احتمال ورود به این مسائل در وی نمیرود و معمول نیست؛ بنابراین، او این مطالب را غیر مستقیم نقل کرده است که منبع آن مشخص نیست و از این رو اعتبار ندارد.
تذکر: هرگونه تفسیری باید در چهارچوب جواز فقهی صورت پذیرد؛ زیرا محاط به نهی از تفسیر به رأی است؛ به تعبیر دیگر تفسیر آیات الاحکام و غیر آنها تفاوتی در جواز یا عدم جواز ندارد و ابزار ورود به تفسیر برای همه آیات یکسان است. البته مواردی که به باورها مربوط میشود و ارتباطی به عمل ندارد، اگر تفسیر در خصوص آنها با لسان احتمال ارائه شود، ظاهراً از دامنه آنچه گفت شد، خارج است.
ثانیاً: به روایات ابن عباس حتی در مثل واژهشناسی و حوادث تاریخی نیز به سادگی نمیتوان اعتماد کرد؛ زیرا روایات منسوب به او متهم است. در منابع اهل تسنن حدود 4000 هزار روایت به او نسبت داده شده در حالی که به گفته برخی دانشمندان، حداکثر بتوان 200 الی 300 روایت را واقعاً از او دانست والبته کشف چنین روایاتی در بین آن همه روایات جعلی- اگر ممکن باشد - کار بسیار دشواری است.
ثالثاً: در مسئله «اتهام» چند نکته قابل توجه است:
نخست اینکه به باور برخی کارشناسان تلاش شد «ابن عباس» به عنوان مرجع علمی معرفی شود تا جایگاه امام حسن و امام حسین - علیهما السلام- از دیدگان مردم پنهان بماند. در جانب علم و تفسیر قرآن روی ابن عباس و در جانب عرفان و عبادت بر ابن عمر تمرکز شد و به این طریق از مرجعیت حسنین ع کاسته شد.
دیگر اینکه در خصوص روایات ترتیب نزول این احتمال وجود دارد که چون هیئت حاکم مصحف امیر المؤمنین ع را نپذیرفتند و از سویی، لازم بود به سؤال پرتکرار زمان نزول از سوی مردم پاسخ گویند - چیزی که در مصحف امیر المؤمنین ع ثبت بود- از این رو کوشیدند از طریق مصاحبه با صحابه و کسانی که احتمالاً تا حدودی زمان نزولها را - با واسطه یا بیواسطه - در خاطر داشتند، فهرستی تهیه کنند که بتوانند مردم را اقناع کنند و بهترین فردی که میتوانستند به او منتسب کنند تا فهرستشان در جایگاه معتبری قرار گیرد، ابن عباس بود؛ از این رو به نظر میرسد اساساً این روایات که بین آنها اختلاف هم وجود دارد، از ابن عباس نباشد. خطاهای متعدد در ترتیب منقول از طریق این روایات نیز شاهدی بر احتمال بالای صحت چنین فرضیهای است، هرچند صرفاً احتمالی بر پایه تحلیل تاریخی باشد.
[1] . این شأن نزول هم با قرائن موجود در آیه نمیسازد و هم با عصمت پیامبر?؛ برای آگاهی بیشتر ر.ک: مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، ج14، ص 391-392؛ نیز ر.ک: http://commonmistakes.blogsky.com/1392/07/04؛ ر.ک: سبحانی، 1385ش ج2، ص 182
[2] . محمد بن یوسف صالحی شامی متوفی 942 قمری است. قتاده و عروة بن زبیر آن را در سال پنجم دانستهاند، در کتاب بخارى (ج 5، ص 54) آمده که در سال چهارم بوده و البته هیچ کس چنین چیزى را نگفته است نک: صالحی شامی، سبل الهدى، 1414ق، ص 502؛ و باید دانست که آگاهیهاى تاریخى بخارى اندک بوده و این از بخش مغازى آن به دست مىآید.