4. روایت محمد بن مسلم با سندى که در آن، سند شیخ به على بن الحسن بن فضّال است از امام باقر (ع):
«قال: سألته عن التقصیر، قال: فی برید قال: قلت: برید؟ قال: إنّه إذا ذهب بریداً و رجع بریداً فقد شغل یومه» «4» از امام در باره کوتاه شدن نماز پرسیدم، فرمود: دریک برید شکسته است: عرض کردم: یک برید؟ فرمود: وقتى یک برید برود و یک برید برگردد تمام روز او را پُر مىکند.
روایت یک برید را از آن جهت کافى مىداند که باید از آن برگردد و چون برگردد او به مقدار
______________________________
(1). علل الشرایع، ص 266، ح 9.
(2). عیون اخبار الرضا (ع)، ج 2، ص 113، ح 1.
(3). وسائل الشیعه، ج 8، ص 451، باب 1 از ابواب صلاة المسافر، ح 2.
(4). همان، ص 459، باب 2 از ابواب صلاة المسافر، ح 9.
مجله فقه اهل بیت علیهم السلام (فارسى)، ج50، ص: 74
روشنایى روز مشغول سفر بوده است و این یعنى آن که مقیاس اصلى روشنایى روز است.
5. مرسله صدوق در مقنع:
«قال سئل أبو عبداللّ?ه (ع) عن رجل أتى سوقاً یتسوق بها و هی من منزله على أربع فراسخ؛ فإن هو أتاها على الدابّة أتاها فی بعض یوم و إن رکب السفن لم یأتها فی یوم، قال: یتمّ الراکب الذی یرجع من یومه صوماً و یقصّر صاحب السفن «1»؛
امام صادق (ع) در باره مردى که براى معامله به بازارى در چهار فرسخى منزلش مىرود سؤال شد که اگر با مرکب برود در کمتر از یک روز مىرسد و اگر با کشتى برود در یک روز هم نمىرسد، فرمود: اگر سواره برود و همان روز برگردد روزه مىگیرد ولى اگر با کشتى برود روزهاش را افطار مىکند.»
این تنها روایتى است که علاوه بر دلالت بر این که مقیاس اصلى، واحد زمانى است نه واحد امتدادى، همچنین دلالت دارد بر این که اگر وسیل? سفر متفاوت باشد، در محاسب? مسافت تأثیر مىگذارد و تنها مسیر شتران در احتساب مسافت ملاک نیست در حالى که از روایات دیگر این گونه بر مىآید، که مقیاس سفر باید منطبق با وسیلهاى باشد که بیشتر در بین مردم، متعارف است.
شاید در جمع بین این روایت و روایات دیگر بتوان گفت: در روایت اخیر فرض نشده که اختلاف وسیله سفر تأثیر در حکم دارد، آنچه مؤثر است اختلاف مسیر است. راه آبى با مقیاس خود سنجیده مىشود و راه خشکى با معیار خود؛ چون در حدیث فرض شده است که راه خشکى به انداز? نصف روز زمان مىبرد؛ زیرا مسافت آن چهار فرسخ بوده است و فرض بر آن بوده که در همان روز بر نمىگردد تا سفرش تمام روز را اشغال کند. بنابراین حکم شده که روزه را بگیرد ولى در راه آبى فرض بر آن بود که سفر، یک روز او را اشغال مىکند؛ لذا حکم به افطار روزه شده است. در نتیجه امروزه، باید براى هر یک از سفرهاى زمینى با اتومبیلها و سفرهاى دریایى با کشتىها و سفرهاى هوایى با هواپیماها، مقیاس ویژهاى در نظر بگیریم و در هریک از این بخشها آنچه را بیشتر در بین مردم رواج دارد ملاک قرار دهیم.
______________________________
(1). همان، ص 467، باب 3 از ابواب صلاة المسافر، ح 13.
مجله فقه اهل بیت علیهم السلام (فارسى)، ج50، ص: 75
ولى انصاف آن است که روایت اخیر، یعنى مرسله مقنع به طور کلى از محل بحث خارج است؛ چون مفاد روایت این گونه است: «مسافرى که همان روز بر مىگردد على رغم آن که رفت و برگشت او هشت فرسخ است، باید روزه بگیرد به این معنى که اگر مسافر در همان روزى که به سفر رفته است به وطن بازگردد، روز? او صحیح است. حال فرقى ندارد که این حکم را به اطلاق خود بگذاریم یا آن را مقید به ادلهاى کنیم که مىگوید باید قبل از زوال- ظهر- برگردد. اما مسافرى که به وسیله کشتى از راه دریایى سفر مىکند، سفر او به طول مىانجامد و نمىتواند در همان روز به وطن برگردد، لذا باید افطار کند.
علاوه بر آن که مرسله مقنع از نظر سند حجّیت ندارد. با قطع نظر از این روایت به سبب ضعف سند و دلالت آن، این سؤال باقى مىماند که آیا مقیاس، وسیلهاى است که بیشتر در بین مردم رایج است و آن را با روشنایى روز مىسنجیم، بدون آن که بین سفر زمینى یا دریایى یا هوایى فرقى باشد یا مقیاس، هشت فرسخ است و وسیله سفر هرچه باشد تفاوتى ندارد؟
حلّ تعارض
اکنون به طور موقت روایاتى را که طبق نظریه مقیاس زمانى، حاکم بر روایات مقیاس مکانى بوده، کنار مىگذاریم و به روایات متعارضى که برخى از آنها با فرسخ، و برخى با روز و بعضى با هردو تعیین مسافت کرده است، نگاه مىکنیم در جمع بین این روایات توجه به دو نکته لازم است
: نکته اوّل- روشن است که مقدار هشت فرسخ، انداز? واقعى دارد در حالى که سیر به مقدار روشنایى روز، انداز? واقعى ندارد؛ زیرا این سیر نسبت به وسیلههاى مختلف سفر و کوتاهى و بلندى روز، متفاوت است و حتى سفر متعارف در فصلى از فصول، انداز? آن را مشخص نمىکند.
در آن زمان سفر با اسب همانند سفر با شتر متعارف بوده است، اما مقدار مسافتى را که با شتر طى مىکردند به ویژه شترى که بارسنگین حمل مىکرده، با مسافتى که با اسب طى مىشده، بسیار متفاوت بوده است. [نقد: در این باره باید توجه کرد که اولاً: درست است که طول روزها در زمستان و تابستان فرق میکند لیکن قافله شتر مسیری تقریباً یکسان میپیماید. قافله شتر در زمستان که روزها کوتاه است، توقفی نمیکند مگر برای نماز و احیاناً غذا خوردن اما در تابستان که هوا هنگام ظهر به شدت گرم بوده، ساعتها توقف میکرده که هم شترها خستگی بگیرند و هم اهل کاروان استراحت کنند و اگر قرار باشد تمام روز در تابستان اهل قافله و مرکبها حرکت کنند، مرکبها صدمه میبینند؛ بنابراین نتیجه تقریباً یکسان است.
ثانیاٌ: این که ملاک زمانی اندازه واقعی (ظاهراً مراد اندازه مشخص است نه واقعی) نیست، مشکلی ایجاد نمیکند، هرگاه کسی شک کرد که در یک روز راه پیموده یا خیر تمام میخواند بنابر اصل . البته مسیرةیوم شامل نماز و غذا خوردن و توقفهای معمول میشود چنانکه کاروانها در قدیم نیز این مقدار توقف داشتهاند و ائمه به توقفات معمول اشاره نکرده و آن را در ضمن واحد زمانی در نظر گرفتهاند. ثالثا:کم نیست احکامی که حد مشخص و دقیقی ندارند؛ مانند حرج ؛ رابعا: این دیدگاه با حکمت مصرح در روایات و نیز برخی روایات که ملاک اصلی در آنها زمانی بیان شده، سازگاری ندارد.]
نکته دوم- تعیین فرسخ با علایم میل در غالب سفرها در آن زمان بسان امروز رایج نبوده
مجله فقه اهل بیت علیهم السلام (فارسى)، ج50، ص: 76
است. تنها مقیاسى که مىتوانستند در بیشتر سفرها با آن، فرسخها را معین کنند این بود که مدت زمان سیر را امارهاى براى اندازهگیرى مسافت قرار دهند. [نقد: اولاً: دلیلی بر این ادعا ارائه نشده و ثانیا: عکس این مطلب نیز میتواند باشد بلکه ظاهراً عکس آن درست است؛ زیرا در ابتدا هشت فرسخ مطرح نبود و واحد زمانی مطرح بوده بعدها برای آسان شدن کار راههای اصلی را بر اساس واحد مکانی علامت گذاشتند و پس از آن ملاک به واحد مکانی تبدیل شد. اما اگر کسی میخواست در مسیری حرکت کند که علامت نداشت میبایست واحد زمانی را لحاظ کند که در برخی روایات فوق این مسئله آمده است. قرینه این دیدگاه حکمت مصرح در برخی روایات است. در هر صورت اگر این احتمال صحیح باشد، روایاتی که به هشت فرسخ تصریح دارند و از امامانی است که در زمان های متأخر بودهاند مانند امام باقر و امام صادق علیهما السلام به بعد نمیتواند ملاک استنباط باشد؛ این در حالی است که حتی از این امامان بزرگوار نیز روایاتی مبنی بر ملاک بودن واحد زمانی در اختیار است.
ثالثا: اگر این گونه بود حداقل یک روایت یافت میشد که مثلا بفرماید ملاک هشت فرسخ است ولی اگر کسی نتوانست هشت فرسخ را محاسبه کند، یک روز راهپیمایی قافله شتر یا مثلا نصف روز یا دو سوم روز راهپیمایی اسب را در نظر بگیرد یا اسب سوار یک روز راهپیمایی قافله را در نظر بگیرد و بیانهای دیگری که بر دیدگاه دلالت کند. ان شاء الله در پست بعد یک یک روایات باب را بررسی خواهیم کرد.
رابعاً: اگر واحد اصلی مکانی بوده نه زمانی، چرا در موثقه سماعه که مربوط به زمان امام صادق علیه السلام است، ابتدا به واحد زمانی اشاره شده و سپس واحد مکانی تفسیر آن قرار داده شده است؟ در زمان امام صادق علیه السلام منازل، بریدها، و فراسخ در مسیرهای کاروانها مشخص شده بود و روایاتی که در این دوره از ائمه علیهم السلام صادر شده و تنها به واحد مکانی اشاره دارد، نشان دهنده آن است.] باتوجه به این دو نکته مىتوان گفت: آنچه عرف از جمع بین این روایات مىفهمد آن است که اندازهگیرى سفر با فرسخ، اندازهگیرى واقعى است که کم و زیاد ندارد. امّا اندازهگیرى با روشنایى روز، اندازهگیرى امارهاى است براى آن که معلوم کنند چند فرسخ طى شده است. بر این اساس، ائمّه (ع) روشنایى روز را نشانهاى قرار دادند تا با آن، مقدار سیر را مشخص کنند و این علامت را به لحاظ سیر قافله شترانى که براى حمل و نقل در آن زمان مرسوم بوده تعیین کردهاند. پس مقیاس قرار دادن سیر شتران بدان سبب نبود که سیر شتران براى مسافران شناخته شدهتر از سیر اسب بود و بیشتر سفرها با شتر انجام مىگرفت، بلکه بدین سبب بود که سیر شتران در عرف آن زمان مطابق با هشت فرسخ در روز بوده است. [نقد: اولا: بر اساس روایات حکمت تقصیر خستگی بیان شده که تنها با پیمایش یک روزه تحقق میپذیرد و ثانیا: آیا میتوان با نادیده گرفتن روایات متعدد دال بر اصل بودن واحد زمانی به همین راحتی جمع کرد؟]
شاهد این مدعا، آن است که پیشتر اشاره کردیم که روشنایى روز در روزهاى بلند با روزهاى کوتاه بسیار تفاوت دارد [نقد: پاسخ آن داده شد.]، ولى آنچه همواره ثابت بوده و به نسبت بلندى و کوتاهى روز تغییر نمىکرده، این بوده که ساربانها، شتران را در هر روز دو منزل سیر مىدادند که هر منزل یک برید نامیده مىشد. در حالت عادى نه بیشتر از آن سیر مىدادند و نه کمتر، چه در روزهاى بلند، مثل روزهاى تابستان و چه در روزهاى کوتاه مثل روزهاى زمستان [نقد: این عبارت دقیقاً همان عرضی است که بنده پیشتر داشتم که ساربانها در تابستان شترها را استراحت میدادند و در زمستان بدون توقف زیاد حرکت میکردند که نتیجه آن یکی بوده است]؛ بر همین اساس، این مقدار مسافت را مسیر یک روز نامیدند. [نقد: به چه دلیل برعکس نبوده باشد؟ این یک ادعای بدون دلیل است] در روایاتى که تعابیرى مانند مسیر روز یا روشنایى روز یا دو برید یا برید در برید آمده است، همه اشاره به چیزى دارند که نشان دهند? تحقق سیر هشت فرسخ است.
با این بیان، تفسیر روایت چهارم از روایاتى که حاکم فرض شده بود، روشن مىشود و آن روایت محمد بن مسلم از امام باقر (ع) است:
«سألته عن التقصیر قال: فی برید. قال: قلت: برید؟ قال: إنّه إذا ذهب بریداً و رجع بریداً فقد شغل یومه «1»؛
از امام در مورد کوتاه شدن نماز پرسیدم، فرمود: دریک برید. گفتم: در یک برید؟ فرمود: وقتى یک برید برود و برگردد یک روز او پُر مىشود».
______________________________
(1). همان، ص 459، باب 2 از ابواب صلاة المسافر، ح 9.
مجله فقه اهل بیت علیهم السلام (فارسى)، ج50، ص: 77
این جمله، یعنى این که امام (ع) مىخواهد علامتى تعیین کند تا معلوم شود یک برید رفت و یک برید برگشت، مساوى هشت فرسخ است؛ چون یک روز زمان مىبرد و در سیر یک روزه با شتر هشت فرسخ طى مىشود. [نقد: عبارت « فقد شغل یومه » نشان می دهد که حضرت ملاک می دهند یعنی اگر در مسافرتی این ملاک لحاظ نشود، حکم بر قرار نیست. در زمان ما در عرض نیم ساعت مسیر هشت فرسخ پیمایش میشود، این این ملاک تناسبی با آن دارد؟]
اما خبر فضل بن شاذان، یعنى روایت دوم و سوم از روایاتى که حاکم و مفسّر سایر روایات فرض شده بود و مقیاس زمانى را مقیاس حقیقى قرار داده بود نه مقیاس مکانى را
: انّما وجب التقصیر فى ثمانیة فراسخ لا أقلّ من ذلک و لاأکثر، لأنّ ثمانیة فراسخ مسیرة یوم للعامّة و القوافل و الأثقال فوجب التقصیر فی مسیرة یوم؛
نماز در هشت فرسخ کوتاه است نه کمتر از آن و نه بیشتر؛ زیرا هشت فرسخ براى مردم و قافلهها و براى حمل بارها مسیر یک روز است و در مسیر یک روز، نماز کوتاه است». [نقد: فرض کنیم عبارت هم با تعلیل سازگاری دارد هم با حکمت بنابراین نمیتوان به آن استدلال کرد و باید به روایات دیگر یا اصل که موافق احتیاط نیز هست، رجوع کرد.]
و در علل الشرایع و عیون اخبار الرضا (ع) این عبارت اضافه شده است: «و قد یختلف المسیر، فسیر البقر انّما هو أربعة فراسخ ....» امام (ع) در این روایت تأکید مىکند که فقط در هشت فرسخ، نماز کوتاه مىشود، نه کمتر و نه بیشتر. این تأکید، تقریباً صریح در آن است که موضوع حقیقى کوتاه شدن نماز، سیر هشت فرسخ است. بنابراین تعلیلى که در این مقام آمده است، براى بیان حکمت است نه علّتى که در حقیقت موضوع باشد و بود و نبود حکم دائر مدار آن باشد. [نقد: در ادامه روایت آمده است: « وقد یختلف المسیر فسیر البقر إنّما هو أربعة فراسخ و سیر الفرس عشرون فرسخاً و إنّما جعل مسیر یوم ثمانیة فراسخ؛ لأنّ ثمانیة فراسخ هو سیر الجمال و القوافل و هو الغالب على المسیر و هو أعظم السیر الذی یسیره الجمّالون و المکاریّون » این عبارات به خوبی نشان میدهد که ملاک اصلی واحد زمانی بوده و حضرت چرایی تبدیل این واحد به هشت فرسخ را بیان میکنند که چون بیشتر مردم با قافله سفر میکنند و قوافل معمولا هشت فرسخ میپیمایند، برای سادگی کار هشت فرسخ ملاک قرار گرفته واگر ما بخواهیم تنظیر کنیم، حرکت ماشین نظیر سیر الفرس است که ملاک قرار نگرفته بنابراین، استناد به این حدیث برای وسایل امروزی مفید نیست؛ به تعبیر دیگربر اساس این تتمه حدیث زمانی میتوانیم به هشت فرسخ تمسک کنیم که وسیله نقلیه ما مانند شتر باشد نه اسب.]
روایاتى که در مورد علل احکام وارد شده است، به طور غالب صرفاً حکمتها و مصلحتها را بیان مىکنند و این موجب انتزاع موضوع جدیدى براى حکم و اسقاط موضوع اوّل از موضوعیت نمىشود. علاوه بر آن که خبر مذکور از نظر سند اشکال دارد. بنابراین هیچ حدیثى در مقام باقى نمىماند که ادعا شود حاکم بر روایات مقیاس مکانى است و مقیاس زمانى را اثبات مىکند، مگر صحیحه عبداللّ?ه بن یحیى کاهلى:
انّه سمع الصادق (ع) یقول فی التقصیر فی الصلاة: برید فی برید أربعة و عشرون میلًا، ثمّ قال: کان أبی (ع) یقول: إنّ التقصیر لم یوضع على البغلة السفواء و الدابة الناجیة و إنّما وضع على سیر القطار؛ «1»
______________________________
(1). من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 436، ح 1368؛ وسائل الشیعه، ج 8، ص 452، باب 1 از ابواب صلاة المسافر، ح 3.
مجله فقه اهل بیت علیهم السلام (فارسى)، ج50، ص: 78
از امام صادق شنیده شد که در باره کوتاه شدن نماز فرمود: یک برید در یک برید، یعنى بیست و چهار میل. سپس فرمود: پدرم مىفرمود: در کوتاه شدن نماز، قاطر تندرو و یا حیوان سریع السیر ملاک نیست، بلکه ملاک حرکت قطار شتران است».
در واقع این روایت هیچ اشارهاى- نه قریب و نه بعید- به واحد زمانى ندارد، بلکه به طور روشن دلالت مىکند که مقیاس سفر، برید در برید است. [نقد: فرض کنیم این برداشت صحیح باشد، بر این اساس تنها زمانی میتوانیم ملاک مکانی را در نظر آوریم که وسیله نقلیه ما بسان شتر حرکت کند و اگر وسیله تندرو باشد (مانند اسب) مشمول این حکم نیست و باید چاره دیگری اندیشید؛ به تعبیر دیگر، حتی اگر فرض کنیم که ملاک تقصیر بر اساس این روایت مکانی است، نمی توان حکم را شامل وسایل تندرو کرد زیرا به روشنی با روایت تعارض پیدا میکند. بر اساس برداشت نویسنده محترم مقاله، در روایت به صراحت آمده که این حکم به وسایل تندرو ربطی ندارد و تنها شامل مسافرانی است که با شتر و یا مانند آن حرکت میکنند؛ مثلا اگر کسی با دوچرخه حرکت کرد و به گونهای حرکت کرد که همپای شتر باشد، شامل او نیز هست ولی شامل وسایل سریع السیر کنونی نیست.]
برید یعنى یک منزل که مسافرین پس از طى مسیر براى استراحت و بارانداز، در وسط روز انتخاب مىکردند و در سفر یک روز، دو برید طى مىکردند. بنابراین، این سؤال پیش مىآید که مقدار مسافت برید، بستگى به آن دارد که با چه وسیلهاى سیر کنند. اگر با قاطر تندرو یا حیوان سریع السیر حرکت کنند مقدار آن نسبت به زمانى که با قافله شتران باربر سیر کنند، متفاوت خواهد بود. بنابراین جاى سؤال بود که مقصود، کدام برید است و چرا برید به بیست و چهار میل تفسیر شده است در حالى که بریدها متفاوت است؟
امام (ع) جواب دادند که پدرم فرمود: «ملاک در کوتاه شدن نماز، قاطر تندرو یا حیوان سریع السیر نیست، بلکه ملاک سیر قطار یعنى همان قافل? شترانى است که حمل بار مىکنند». روشن است مقدار مسافتى را که شتران حامل بار در این زمان طى مىکنند فرقى با زمان گذشته ندارد. تنها فرق در این است که در این زمان، دیگر از شتر براى سیر استفاده نمىشود نه آن که مقدار سیر شتران با گذشته تفاوت کرده باشد. در این روایت، قبل از جمل? «قاطر تندرو و یا حیوان سریع السیر» هیچ اشارهاى به مقیاس زمانى نشده است، تا عبارت را این گونه معنى کنیم که مقیاس زمانى، باید با سیر متعارف سنجیده شود. [نقد: چنان که پیشتر عرض شد در زمان امام رضا ع مردم با هشت فرسخ خو گرفته بودند و از سوی دیگر بین واحد زمانی و مکانی تفاوت نبود و وسیله غالب و عمومی آن زمان شتر بود؛ بنابراین اگر بخواهیم از این روایت با توجه به ظاهر آن استفاده کنیم، نمیتوانیم حکمی برای وسایل تندرو از آن استخراج کنیم زیرا حضرت تصریح دارند که این حکم به وسایل تندرو ربطی ندارد] آنچه که در روایت وارد شده صرفاً، برید و امیال است، پس عبارت ذیل را، باید اشاره به چگونگى تطبیق برید بر امیال دانست.
گویا استدلال کنندگان به این روایت گمان کردهاند برید همانند فرسخ و میل، نام مقدار معینى از مسافت است، در حالى که این گونه نیست.
برید به معناى منزلهاى سفرى است که در آن زمان مرسوم بوده است و منظور از آنچه در روایات آمده و برید را به چهار فرسخ تفسیر کرده سیر شتران است که مساوى با چهار فرسخ مىباشد.
شاید به همین سبب در برخى از روایات به جاى دو برید، سه برید ذکر شده است، گویا این روایات ناظر به سیرى است که کندتر از سیر شتران است. [نقد: اگر این گونه تفسیر کنیم، واحد زمانی را تأیید کردهایم؛ یعنی وسیلهای که تندتر بوده، باید برید بیشتری (سه برید) طی کند!]