1. حضرت یونس علیه السلام:

صافات: وَ إِنَّ یُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ (139) إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ (140) فَساهَمَ فَکانَ مِنَ الْمُدْحَضِینَ (141) فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَ هُوَ مُلِیمٌ (142) فَلَوْ لا أَنَّهُ کانَ مِنَ الْمُسَبِّحِینَ (143) لَلَبِثَ فِی بَطْنِهِ إِلى‏ یَوْمِ یُبْعَثُونَ (144) فَنَبَذْناهُ بِالْعَراءِ وَ هُوَ سَقِیمٌ (145) وَ أَنْبَتْنا عَلَیْهِ شَجَرَةً مِنْ یَقْطِینٍ (146) وَ أَرْسَلْناهُ إِلى‏ مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ یَزِیدُونَ (147) فَآمَنُوا فَمَتَّعْناهُمْ إِلى‏ حِینٍ (148)

و یونس از پیامبران بود. (139) [یاد کن‏] هنگامى را که به سوى آن کشتى پر [از جمعیت و بار] گریخت، (140) و با سرنشینان کشتى قرعه انداخت [و قرعه به نامش افتاد] و از مغلوب شدگان شد [و او را به دریا انداختند.] (141) پس آن ماهى بزرگ او را بلعید، در حالى که سزاوار سرزنش بود. (142) [و در شکم ماهى به تسبیح خدا مشغول شد که‏] اگر او از تسبیح‏کنندگان نبود، (143) بى‏تردید تا روزى که مردم برانگیخته مى‏شوند در شکم ماهى مى‏ماند. (144) پس او را در حالى که بیمار بود به زمینى خشک و بى‏گیاه افکندیم. (145) و بر او بوته گیاهى از نوعى کدوبن رویاندیم، (146) و او را به سوى [قومى‏] یکصد هزار نفر [ى‏] یا بیشتر فرستادیم. (147) پس ایمان آوردند در نتیجه آنان را تا پایان عمرشان [از نعمت ها و مواهب خود] بهره‏مند کردیم. (148)

علت چه بود:

ترک خدمت

نبیاء:‌ وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنادى‏ فِی الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ (87) فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ (88)

و صاحب ماهى [حضرت یونس‏] را [یاد کن‏] زمانى که خشمناک [از میان قومش‏] رفت و گمان کرد که ما [زندگى را] بر او تنگ نخواهیم گرفت، پس در تاریکى‏ها [ى شب، زیر آب، و دل ماهى‏] ندا داد که: معبودى جز تو نیست تو از هر عیب و نقصى منزّهى، همانا من از ستمکارانم؛ ‏پس ندایش را اجابت کردیم و از اندوه نجاتش دادیم؛ و این‏گونه مؤمنان را نجات مى‏ دهیم‏.

شرح مجازات دنیوی و نتیجه کار:

حبس الی قیام یوم الدین (که بسیار مافوق ابد اصطلاحی است) در شکم ماهی بزرگ همراه با بیماری حاصل از دور ماندن از افتاب و سوء تغذیه و ... بدون ملاقاتی و حتی بدون رؤیت چیزی، در دل ظلمات تمام.

عاقبت: چون از مسبحان بود و ذکر یونسیه می‌گفت، بخشوده شد و به کار بزرگ‌تری گماشته شد.

 

2. سامری

طه:‌ قالَ فَما خَطْبُکَ یا سامِرِیُّ (95) قالَ بَصُرْتُ بِما لَمْ یَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُها وَ کَذلِکَ سَوَّلَتْ لِی نَفْسِی (96) قالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَکَ فِی الْحَیاةِ أَنْ تَقُولَ لا مِساسَ وَ إِنَّ لَکَ مَوْعِداً لَنْ تُخْلَفَهُ وَ انْظُرْ إِلى‏ إِلهِکَ الَّذِی ظَلْتَ عَلَیْهِ عاکِفاً لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِی الْیَمِّ نَسْفاً (97) إِنَّما إِلهُکُمُ اللَّهُ الَّذِی لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَسِعَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ عِلْماً (98)

[موسى‏] گفت: اى سامرى! سبب کار [بسیار خطرناک‏] تو چه بود؟ [این چه گندی بود که زدی؟!] (95) گفت: من به حقایق و اسرارى آگاه شدم که آنان آگاه نشدند، پس اندکى از دانش و اسرار رسول را گرفتم و [بر اثر هواپرستى‏] آن را دور انداختم [و به گوساله‏سازى پرداختم‏]؛ و این‏گونه نفس من [آن کار بسیار خطرناک را براى گمراه کردن بنى‏اسرائیل‏] در نظرم آراست. (96) [موسى‏] گفت: پس [از میان مردم‏] برو، یقیناً کیفر تو [به خاطر دور انداختن آثار رسالت و ساختن گوساله‏] در زندگى این است که [دچار بیمارى مُسرى ویژه‏اى شوى تا هر کس نزدیکت آید بگویى:] به من دست نزنید؛ و تو را وعده‏گاهى [از عذاب بسیار سخت قیامت‏] است که هرگز نسبت به تو از آن تخلف نخواهد شد، و [اکنون‏] به معبودت که همواره ملازمش بودى نگاه کن که حتماً آن را در آتش بسوزانیم، سپس سوخته‏اش را در دریا مى‏پاشیم. (97) معبود شما فقط خداى یکتاست که جز او معبودى نیست، دانش او همه چیز را فرا گرفته است. (98)

علت:

ساخت گوساله و ایجاد انحراف از توحید به سوی بت‌پرستی در بیشتر نزدیک به تمام بنی اسرائیل

شرح مجازات دنیوی و نتیجه کار:

حبس در زندان باز انفرادی تا پایان عمر و به گفته برخی مریضی خاصی که باعث می‌شد کسی نتواند به او نزدیک شود یا او نخواهد و اجازه ندهد.

چرا مجازات دنیایی حضرت یونس ع سخت‌تر بود؟

احتمال دارد از این رو باشد که نعمت‌های الهی بر او بیش از دیگران بود. هر چه نعمت بیشتر باشد، وظایف نیز سنگین‌تر و تخلف و کیفر نیز سخت‌تر خواهد بود.