اما در این پست می‌خواهم در باره اعجاز تأثیری خاطره‌ای بگویم.

در اوان نوجوانی زمانی تلویزیون را روشن کردم. منظره باغ و بوستان و آبشار و ... بود، اما قطعه‌ای ادبی به زبان عربی پخش می‌شد که به نظرم سیاسی آمد زیرا نه شرقی و نه غربی داشت! «... کَمِشْکَاةٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبَارَکَةٍ زَیْتُونَةٍ لَا شَرْقِیَّةٍ وَلَا غَرْبِیَّةٍ یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُورٌ عَلَى نُورٍ ...» در آن زمان که زمان جنگ بود شعار "نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی" سر زبان‌ها بود و حقیر که معنای عبارات را نمی‌فهمیدم حدس زدم که خب طبیعتاً یک دکلمه عربی سیاسی است! اما نکته مهم این بود که با این که خواننده آن را به شکل دکلمه می‌خواند و من معانی آن را نمی‌فهمیدم ،‌ ولی یک قضاوت قطعی و تمام‌عیار در ذهنم شکل گرفت و آن این بود: «این دکلمه را یک شاعر عرب سروده که در فن ادب و شعر روی دست ندارد و اشعر شعرای عرب است!» یک لذت فوق العاده از آن چشیدم که نه سابقه داشت و نه لاحقه!

مدت کوتاهی گذشت. یک روز کتابی را ورق می‌زدم که یک باره نگاهم افتاد به همین عبارات،‌ خوب دقت کردم دیدم همان دکلمه است. تا آخرش سطر به سطر حرکت کردم رسیدم به این عبارت:‌ سوره نور، آیه 35. از تعجب باورم نمی‌شد، سریع قرآن را بررسی کردم، دیدم درست است آیه 35 سوره نور است: «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاةٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبَارَکَةٍ زَیْتُونَةٍ لَا شَرْقِیَّةٍ وَلَا غَرْبِیَّةٍ یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُورٌ عَلَى نُورٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشَاءُ وَیَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ ?35?»

سال‌ها گذشت و همچنان ذائقه من که به شیرینی مرموزی گرفتار بود دنبال علت آن می‌گشت. پس از آغاز طلبگی به مطالعه پرداختم تا رسیدم به کتاب مرحوم هبة‌الدین شهرستانی. او در کتاب تنزیه التنزیلش شمار زیادی از وجوه اعجاز را بازگو کرده و در آخرین شماره گفته بود: اما من در این عمرم که با قرآن انس دارم فقط وجه اصلی را جذبات روحی قرآن می‌دانم. این همان بود که من هم دریافته بودم. سال‌ها گذشت تا این که موضوع «اعجاز تأثیری» را برای سطح دکتری به حوزه علمیه پیشنهاد کردم. استقبال خوبی از آن شد. حتی شرط کردم که من از نتیجه پژوهش مطمئن نیستم و فقط آن را بررسی می‌کنم، باز پذیرفتند و بر آن تأکید کردند. با افراد زیادی صحبت کردم، تقریباً‌ همه از این که بتوان در باره آن کاری جدی انجام داد، ابراز تردید می‌کردند و برخی دیگر اصل ماجرا را انکار. مدتی گذشت و کار را پیش بردم تا با درجه عالی دفاع شد و خلاصه آن، جلد دوم اعجاز بیانی و تأثیری است که به همت پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی منتشر شده است. اخیرا دیدم برخی اساتید حوزه علوم قرآن و کلام به این وجه اقبال نشان داده و مقالاتی منتشر شده است که خدا را شکر کردم. امیدوارم روزی برسد که انبوهی از آثار گوناگون در باره این وجه مهم اعجاز قرآن در اختیار جامعه علمی کشور قرار گیرد.