مقاله نظریه اعجاز شبکه معارفی و تشریعی قرآن ، قبسات شماره 94, صفحه83-116
دورنمایی از نظریه و مقدمه ورود به مقاله
برشی از کتاب اعجاز علمی و تشریعی (هنوز منتشر نشده)
پیش از ورود به بحث لازم است دورنمایی از اعجاز تشریعی و نظریه اعجاز شبکه معارفی و تشریعی و ارتباط آن دو و مهندسی کلی بحث ارائه شود. این چکیده از این رو ضروری است که مقدمات و ریزهکاریهای بسیار در مسیر بحث و رویکردهای مختلف در نظریات اعجاز تشریعی و نظریه مختار گاه مطلب را دیریاب میکند و گاه موجب کژتابی میشود؛ بنابراین از همان ابتدا اجمالی از آنچه میخواهد اتفاق بیفتد و مهندسی بحث ارائه میکنیم که در حکم نقشه راهی برای حرکت در مسیر پژوهش خواهد بود.
نظریه مشهور اعجاز تشریعی که استاد معرفت و غالب کسانی که پیش از او و پس از او از اعجاز تشریعی سخن گفتهاند، به آن گرایش دارند، نگاه جزیرهای به معارف و تشریعات مختلف علمی موجود در قرآن است؛ یعنی قرآن در حوزه اعتقادات، اخلاق، اقتصاد، سیاست، حقوق و جز اینها نوآوریهایی دارد که فرابشری است؛ البته معمولاً ادعا کردهاند که بشر تا ابد نمیتواند مانند نوآوریهای قرآن ارائه کنند، ولی در ضمن استدلال پای امّی بودن پیامبر? را وسط کشیدهاند و به نوعی تناقض خودآگاه یا ناخودآگاه گرفتار شدهاند. به نظر میرسد نگرانی از موفقیت در اثبات فرابشری بودن نوآوریهای علمی قرآن در شاخههای مختلف علمی آنها را ناگزیر کرده نظریه خود را در پایینترین سطح – یعنی اعجاز تشریعی در زمان پیامبر? و با توجه به امّی بودن او - که مقبول و بدون نیاز به تلاش زیادی است، ببندند، لیکن نگاه خود را با توجه به دریافتهایشان از قرآن به عالیترین سطح دوختهاند.
گذشته از تناقض یاد شده که اگر نگوییم همه بسیاری را در بر گرفته- چنانکه اشاره شد- تبیین نوآوریهای قرآن در شاخههای مختلف علمی نیازمند همکاری متخصصان رشتههای مختلف علمی است. در حقیقت طرفداران نظریه اعجاز تشریعی الگویی ارائه کردهاند که نیازمند همکاری متخصصان رشتههای مختلف برای اثبات نوآوریهای قرآن در هر رشته علمی به طور مستقل در حد فرابشری است. البته مؤلفان معمولاً به فراخور تخصص و دانش خود و با بهرهگیری از عقبه علمی موجود تبیینهایی در رشتههای علمی ارائه کردهاند که قضاوت در باره آنها به بررسیهای مفصل نیازمند است.
نگارنده با مطالعه دستاورهای گذشتگان در این حوزه علمی، کوشیده الگوی ارائه شده را تکمیل، تسهیل، تصحیح و به اثبات نزدیکتر کند. از آنجا که دادههای رشتههای مختلف علمی نهفته در قرآن از سوی یک فرستنده علیم و حکیم است، بیتردید دادههای رشتههای علمی گوناگون نهفته در قرآن نمیتواند در تعارض با هم باشد؛ به عبارت دیگر، به مقتضای علم و حکمت خدای متعال دادههای رشتههای علمی قرآن با هم هماهنگ است؛ یعنی نمیتوان فرض کرد که مثلاً در حوزه اقتصاد قانونی وضع شود و در تعارض با آن در حوزه سیاست قانون دیگری وضع گردد؛ زیرا این روند با حکمت واضع این دو قانون در تعارض است. علیم و حکیم مطلق همواره به همه جوانب توجه دارد و قوانین را هماهنگ وضع میکند. مؤید قرآنی آن نیز آیه «أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فیهِ اخْتِلافاً کَثیرا» است که در باره آن به تفصیل سخن خواهیم گفت.
از سوی دیگر، بیتردید کارکردها و دستاوردهای دادههای هر رشته علمی در دامنه رشتههای دیگر تأثیراتی برجای میگذارد و از آنها تأثیر نیز میپذیرد؛ مثلاً کارکرد قانون منع ربا در اخلاق جامعه تأثیر میگذارد و همینطور دادهها و قوانین حوزههای سیاست، اخلاق، و ... در برنامهها و فرآوردههای حوزه اقتصاد اثر گذار است. برای مثال، حرمت و کرامت انسان مؤمن قانونی است از حوزه اخلاق که تأثیر وسیعی در حوزه اقتصاد بر جای میگذارد و همین طور قوانین مختلف رشتههای علمی بر یکدیگر. این تأثیرها و تأثّرهای چند جانبه (به حسب تعداد رشتهها) شبکهای را ایجاد میکند؛ البته چنین شبکهای به طور ناقص در قوانین بشری نیز قابل ردیابی است و در این بحثی نیست، لیکن شبکه قرآنی چون شارع و واضع آن یک ذات حکیم و علیم است، به مقتضای علم و حکمت او کامل و هماهنگ بوده و همافزایی دارد و مانند شبکه برخاسته از دانش بشری ناقص و در ابعاد مختلف متناقض نیست. کامل بودن شبکه قرآنی را در بحث جامعیت قرآن پیگیری خواهیم کرد و همافزایی نتیجه حتمی و قطعی هماهنگی و تعامل شاخههای علمی است که اشاره شد.
در نتیجه، اثبات اصل وجود شبکه نوآوری قرآن نیست؛ زیرا فعالیتهای بشری نیز شبکهای عمل میکند، لیکن کامل بودن، هماهنگ بودن و همافزایی داشتن به پیوست جامعیت در کارکردها که در ادامه توضیح داده میشود، نوآوری قرآن در حد فرابشری است و آنچه این برتری را آشکار میکند، بررسی و تعقیب ویژگیهای شبکه قرآنی و تعقیب و تبیین ناهماهنگیها و تناقضهای شبکه بشری و دادههای ناپویا و زمانمند آن است.
اما منظور از جامعیت در کارکردهای شبکه این است که کارکردهای دادههای رشتههای علمی در شبکه قرآنی آنچنان وسیع است که همه زوایای حیات بشری را در بر میگیرد و به صورت کلان در مسیر تعریف شده الهی قرار میدهد. منظور از به صورت کلان این است که کارکرد و فرایند تأثیرگذاری این شبکه به نحوی است که تلاشهای علمی بشری را به خدمت میگیرد و مدیریت میکند. بررسی نقصهای شبکه بشری از این بُعد نیز به اثبات مدعا کمک میکند. روشن است اگر ما این شبکه را همانند نظریهپردازان دیگر در سطح ادنای آن یعنی با ضمیمه کردن امّی بودن آورنده آن طرح کنیم، بیتردید فرابشری بودن قرآن را نتیجه میگیریم، لیکن ادعای ما همانند دیگران در عالیترین سطح است تا آنجا که بتوانیم تحدی به اعجاز شبکه را به صورت جاودانه رقم بزنیم.
جمعبندی مطالب فوق این میشود که ما بیتردید شبکهای برخاسته از دادههای علمی قرآنی در اختیار داریم که کامل، هماهنگ، همافزا و به لحاظ کارکرد همهجانبه است. البته جزئیات دیگری نیز وجود دارد که در تبیین نظریه ارائه خواهد شد.
چند نکته ضروری دیگر
1. اثبات اعجاز شبکه معارفی و تشریعی نیازمند تحقق فرایند ذیل است و آنچه به عنوان نمونه در حوزه اقتصاد بیان میشود، برای تبیین نحوه عملکرد شبکه و تعامل رشتههای علمی در این شبکه است. البته اثبات وجود شبکه و همه یا بیشتر ادعاهای موجود در این نظریه پیش از اثبات از طریق بررسی خود شبکه، از طریق قرآن و به روش کلامی قابل اثبات است که شرح اجمالی آن گذشت.
2. فرایند پژوهش در چهارچوب این الگو و تحت فرمان این اتاق فکر به صورت ذیل است:
اولاً: کارشناسان هر رشته علمی دادههای قرآن در آن رشته را استخراج میکنند.
ثانیاً: کارکرد دادههای هررشته علمی قرآنی مستقل از دادههای رشتههای دیگر بررسی و ابعاد تأثیرگذاری آنها در زندگی بشر بررسی و تعقیب میشود تا سطح تأثیرگذاری مستقل آنها تبیین شود.
ثالثاً: دادههای هررشته با تکتک دادههای رشتههای علمی دیگر مقایسه و کمال، هماهنگی، همافزایی و تعاملات آنها بررسی میشود.
رابعاً: سطح تأثیرگذاری و جامعیت و پویایی شبکه بررسی و گزارش میشود.
پس از این مراحل شبکه قرآنی ترسیم شده و با شبکه ناقص و متناقض بشری قیاس میشود و آنگاه است که جلوه فرابشری آن برای هر مؤمن و ملحدی جلوه خواهد کرد. بررسی قوانین بشری در رشتههای مختلف نشان میدهد که بشر نه در گذشته، نه حال و به حسب روند و زیربنای فکری او، نه در آینده توفیق مییابد چنین شبکهای بر زندگی خود حاکم کند و دلیل اصلی آن ناآگاهی او به نیازمندیها و همه ابعاد زندگی خود از یک سو و تعدد واضعان و اهداف و مبانی فکری مختلف آنها از سوی دیگر است.
3. چنانکه بارها در دفترهای مختلف بیان شده، اثبات اعجاز قرآن اولاً: با تحدی است و وجوه اعجاز نحوه دیگر و تلاش دیگری برای رسیدن به فرابشری بودن قرآن است؛ یعنی اگر کسی مثلاً هیچیک از وجوه اعجاز را خواه از روی ناآگاهی و عدم دریافت یا از روی عناد و ستیزهجویی نپذیرد، باکی نیست و به دلیل تحدی و شکست معارضان یا نیامدن به میدان مبارزه ناگزیر است به معجزه بودن قرآن گردن نهد.
ثانیاً: مخاطبان وجوه اعجاز لزوماً کفّار نیستند؛ زیرا ممکن است کسی از طرق دیگر مانند اعجاز بیانی به حقّانیت و اعجاز قرآن رسیده باشد و در این فرض، درک اعجاز شبکه معارفی و تشریعی و وجوه دیگر مایه مزید ایمان از یک سو و مزید جلوهگری قرآن از دیگر سو است و البته در دامنه تحدّی تأثیر ویژه خود را برجای میگذارد که کراراً در دفترهای مختلف و به ویژه دفتر نخست (کتاب اعجاز و تحدی) به آن توجه شده است.