در پست پیشین سخن از طرح تثبیت شده به میان آمد. ملاک در این باره تلقی عرفی است نه مصوبات مندرج در پروندهها؛ یعنی مردم معمولی بر اساس طرح به خرید و فروش اقدام کنند. در این مسئله تلقی عرف جایگاه بسیار ممتازی دارد و حتی نصب تابلو نمیتواند با آن رقابت کند؛ برای مثال، اگر شهرداری خیابانی را کلنگ بزند و بر ورودی آن تابلویی نصب کند که «تا تکمیل شدن این طرح، مردم بر اساس آن برنامه ریزی نکنند و شهرداری هیچ تعهدی در این خصوص ندارد» اما اگر برخی خانهها خریداری و خراب و برخی از مالکان پروانه تجاری گرفته و بر اساس طرح به ساخت مشغول شدند، طرح از نظر عرف تثبیت شده است و باید همین تلقی ملاک ارزیابی و قضاوت قرار گیرد (البته نگارنده از آنچه در دادگاهها در عمل ملاک قرار میگیرد، ناآگاهم).
علت حاکم شدن تلقی عرف بر هشدارهای یاد شده، توجیه این هشدارها از نظر عرف و کژتابی آنهاست. مردم میپندارند این تابلو از روزهای نخست طرح باقی مانده و مربوط به زمانی است که طرح هنوز تثبیت نشده بود و یا این احتمال میرود که چنین تابلویی برای جلوگیری از افزایش قیمتها و دشوار شدن کار بر شهرداری در خرید املاک در مسیر است و احتمالات دیگری نیز میرود.