این برنامه بیتردید اثرگذارترین برنامه تاریخ سیما بوده و به لطف الهی جزو پرمخاطبترین برنامهها نیز هست. من مدتها (فصل اول و تا حدی فصل دوم) با احتیاط آن را دنبال میکردم ولی رفته رفته کار به جایی رسید که امسال تقریبا همه قسمتهای آن را با دقت دیدم و شنیدم. نمیدانم آقای موزون چه کار خوبی انجام داده که چنین کار بابرکتی را خدا در رزومه او قرار داده!
باید به همه توصیه کرد همه قسمتهای این برنامه را از ببینند. نرمافزار «زندگی پس از زندگی (غیر رسمی)» از بازار قابل دانلود است. به نظرم این برنامه "اصحاب کهف بروز شده و ورجن دوران ماست". احساس میکنم در دوران ما که بیدینی در سطح وسیعی رو به افزایش است، خدا این راه را باز کرد تا معاد را برای مردم باورپذیر کند و این لطفی بود به آنها. البته نباید از یک نکته بسیار بسیار مهم غفلت کرد و آن این است که همچنان ملاک پذیرش محتوای تجربههای زندگی پس از زندگی مطابقت با شریعت است. ...
795) در باره برنامه \زندگی پس از زندگی\
سخنی در باره برنامه تلویزیونی «زندگی پس از زندگی»:
794) ارزش شب قدر و ضریب اعمال در آن
چند نکته در باره شب قدر:
1. در باره شب قدر آمده است: «لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» یعنی شب قدر از هزار ماه بهتر است؛ یعنی بهتر از 30000 شب و 30000 روز! ؛ یعنی شب قدر حداقل هفتاد هشتاد هزار برابر شبهای معمول است؛ زیرا شب از روز کوتاهتر است!
اما باید توجه داشت که از آیه استفاده نمیشود هر کار ثوابی در این شب انجام دهیم نیز همین ضریب را دارد، بلکه ظاهرا (والله العالم) به این معنی است که مراقب باشیم چنین وقت با ارزشی را با چه چیزی عوض میکنیم! از این رو باید کاری کرد که ارزش چنین شبی را داشته باشد.
2. شب قدر از کی بوده و یعنی چه؟
طبیعی است باید بگوییم شب قدر مربوط به بعد از خلقت زمین و گردش آن و به وجود آمدن شب و روز است. اما همین مقدار کافی نیست. باز به نظر میرسد (والله العالم) شب قدر مربوط باشد به اتفاقی که در این شب افتاده یا هرساله میافتد. برای تقریب به ذهن مثالی میزنم. فرض کنید دو تیم فوتبال بازی بسیار حساسی دارند که نتیجه آن برای آن دو تیم سرنوشتساز است. یک تیم یک گل زده و تیم دیگر تلاش میکند جبران کند. حال پنج دقیقه آخر بازی از چه حساسیتی برخوردار است؟ طبیعی است بسیار با ارزش است؛ نه از این جهت که اگر گلی بزنند هر گل دو سه برابر حساب میشود، خیر، هر گل فقط یکی حساب میشود، بلکه برای تیم گل زده از این جهت ارزشمند است که نتیجه را حفظ کند و برای تیم گل خورده از این جهت ارزشمند است که جبران کند؛ لذا حتی لحظهای را هیچ تیمی هدر نمیدهند. حال برگردیم به قصه شب قدر؛ چه اتفاقی قرار است هر ساله در این شب بیفتد، یا چه اتفاقی افتاده و یا هر دو که در قرآن و از لسان اهل بیت ع این همه در باره اهمیت و ارزش این شب گزارش شده است؛ شبی که بهتر از دهها هزار برابر خودش ارزش دارد! فوق تصور است و ما در خواب! اذا ماتوا انتبهوا!
3. تا آنجا که این بنده سراغ دارد، تنها کاری که ثوابهای عجیب و غریب برای آن برشمردهاند، "تفکر" است؛ البته روشن است تفکر در چیزی که بر انسانیت انسان بیفزاید وگرنه در دعای تعقیب روزانه میخوانیم: "اللهم انی اعوذ بک من علم لاینفع!"
تفکر از دو جهت بسیار مهم است:
اول این که ممکن است ابدیت انسان را تغییر دهد؛ مثلاً کسی که نماز نمیخوانده بر اثر تفکر نمازخوان شود یا به طور کلی انسان یک قدم به طرف خدا پیش برود. این حرکت مثبت حاصل از تفکر تأثیر ابدی بر آینده انسان در عوامل دیگر میگذارد و چنین نتیجهای فوق تصور است.
دوم اینکه تفکر و علم (به معنایی که در پست قبل 793 بیان شد) ظرفیت انسان را وسعت میدهد. خدا در قرآن به پیامبر ص میفرماید: بگو: «رب زدنی علما» یعنی مرا از جهت علم زیاد کن! این بدین معنی نیست (والله العالم) که مثلا اگر ظرف من به اندازه یک لیوان است و نصف آن علم است، از علم بیشتر در آن بریز، بلکه بدین معنی است که ظرف من را از بعد علمی بزرگتر کن؛ یعنی از مثلاً اندازه لیوان به پارچ؛ یا اگر به اندازه استخر است به دریا تبدیل کن و اگر به اندازه دریاست به اقیانوس تبدیل کن و ...
یکی از نعمتهای انسان در بهشت «علم» است که دائماً به او افاضه میشود. دقت کنیم! پیامبر اکرم ص که علم اولین و آخرین را دارد، دستور مییابد که از خدا درخواست علم کند. و هل یستوی الذین یعلمون والذین لایعلمون!
793) بهترین کار در شب قدر
مرحوم شیخ صدوق در کتاب امالی مهمترین کار در شب قدر را مذاکره علمی دانسته است: «مَن أحیا هاتَینِ اللَّیلَتَینِ بِمُذاکَرَةِ العِلمِ فَهُوَ أفضلُ».
برخی بر این فرمایش شیخ اعتراض کردهاند که شیخ عجب فرمایشی گفته! شب قدر شب انابه و توبه است؛ شب استغفار است؛ شب دعاست و غیره.
از آنجا که این سخن در سطح وسیعی منتشر شده، و پیشتر نیز برای برخی سؤال پیش آمده بود، نکاتی را در توضیح فرمایش متین شیخ صدوق - اعلی الله مقامه الشریف - عرض میکنم؛ امید که خود ایشان به توضیحات بنده راضی باشند.
اولاً: مراد از «علم» و «مذاکره علمی» را باید براساس قاموس ذهنی گوینده آن معنا کرد؛ از این رو مراد از «علم» شیمی و فیزیک و مکانیک و امثالها نیست، بلکه مراد «نور یقذفه الله فی قلب من یشاء» و برترین آنها معانی قرآن کریم است که در سخنان اهل بیت ع انعکاس یافته (کلامکم نور و امرکم رشد)؛ از این رو مذاکره علم یعنی مذاکره در معارف قرآنی و حدیثی؛ یعنی مذاکره در آنچه بر انسانیت انسان میافزاید و او را به خدا نزدیک میکند؛ یعنی مذاکره چیزی که نیتجه آن تقرب الهی و انابه به درگاه او و افزایش معرفت است.
ثانیاً: به قرینه حالیه میتوان فهمید از میان علوم مختلف مورد اشاره (با توجه به تنوع علوم و معارف قرآن) اولویت با علمی است که تناسب بیشتری با چنین شبی دارد و این به دلیل شدت وضوح نیاز به تذکر ندارد. بنابراین، از میان انبوه معارف و معالم قرآنی، بر نکاتی مذاکره میشود که بیشترین تناسب را با چنین شبهایی دارد؛ مانند مباحث مربوط به ، خداشناسی، نبوت و امامت، معاد، حسابرسی اعمال، گونهها و راههای جبران عمل، پیامدها و آثار اعمال، اخلاقیات و دهها و صدها موضوع مهم دیگر. اینها از اعظم علوماند و بعید است صاحب دانشی در چنین مطلب آشکاری چون و چرا کند!
ثالثاً: باید توجه داشت که مخاطبان مرحوم صدوق چه کسانی بودهاند. این مطلب در «امالی» ایشان آمده و امالی یعنی: أمالی مطالبی که استاد در مجلسها یا زمانهای خاص از حفظ یا از کتاب خود برای شاگردان میخواند و آنها همه مطالب را مینویسند؛ لذا به آن «المجالس» و «عرض المجالس» نیز میگویند. در منابع اسلامی بیش از سی امالی برای اساتید مسلم علوم اسلامی ثبت شده است.
حال سؤال این است: شاگردانی که در محضر چنین اساتید برجستهای حاضر میشوند، خود دائم الانابة و التوبةاند و چنین افرادی خود قرائن کلام استاد را خوب درک میکنند و مذاکره را برمحور معارفی میبندند که نتیجه آن برترین انابهها و توبهها و سبکزندگیهاست!
رابعاً: از مصادیق بزرگ مذاکره علم، تأمل و تفکر و مباحثه در معارف آیات قرآن به ویژه شماری از آنها؛ نیز: دعاهای فوق العاده «ابوحمزه ثمالی»، «افتتاح»، ادعیه صحیفه سجادیه، دعای «کمیل» و مانند اینهاست.
خامساً: هم اکنون برنامههای رایج در شبهای قدر با وضعیت مطلوب فاصله زیادی دارد؛ البته به جز تقریباً نیم ساعتی که اگر شخصی روحانی منبر رفته و تذکراتی معرفتی ارائه کند! مردم معمولا دعای جوشن کبیر و بعضاً افتتاح را بدون تأمل در معانی آنها میخوانند و طبیعی است بهره آنها بیش از آن نخواهد بود.
سادساً: یکی از بزرگترین ثوابها در چنین شبهایی بیان فضائل و تشریح جایگاه اهل بیت ع و مظلومیت آنان و مباحث مربوط به انتظار فرج است که آن نیز از اعظم علوم است. ثواب مرثیه و گریه بر مصاحب آن بزرگواران به ویژه حضرت مولی الموحدین امیر المؤمنین ع نیز نیازی به بیان ندارد؛ زیرا این توسلات اسباب توفیقات بیشتر و هدایت خواهد بود.
792) اصلاحیه ای در حوزه ترجمه قرآن
این حقیر فقیر الی الله در «درسنامه ترجمه» و نیز «روششناسی ترجمه قرآن» بحثی را ذیل عنوان «واحد ترجمه» داشتم که نیاز به اصلاحیه دارد:
عبارت پیشین:
... «بعض... بعض»: اصطلاحی است در قالب یک گروه یا عبارت. این عبارت در آیات فراوانی آمده و مقصود از آن «همدیگر» یا «یکدیگر» است.[1] اگر مترجم برای ترجمه عبارت «بعض... بعض» از واحدهای کوچکتر از گروه، استفاده کند، ترجمهای دشوار و گاه گنگ به دست میدهد؛ مثال:
«لَا تَجْعَلُوا دُعَاء الرَّسُولِ بَینَکمْ کدُعَاء بَعْضِکم بَعْضًا».[2]
_ خطاب کردن پیامبر را در میان خود، مانند خطاب کردن بعضی از خودتان به بعضی [دیگر] قرار مدهید... (فولادوند)؛
_ صدا کردن پیامبر را در میان خود، مانند صدا کردن یکدیگر قرار ندهید... (مکارم شیرازی)؛
_ خواندن پیامبر را در میان خودتان، همانند خواندن همدیگر مشمارید (خرمشاهی)؛
_ ندا دادن پیامبر را در میان [جامعه] خویش بهسان ندا دادن یکدیگر قرار ندهید [که بهطور عادی همدیگر را ندا میدهید...] (کرمی)؛
_ دعوت و خواندن پیامبر را [به سوی هر امر دینی و دنیوی] میان خودتان همانند دعوت و خواندن برخی از شما برخی دیگر را قرار مدهید [و آن را بیاهمیت تلقی نکنید...] (مشکینی)؛
_ وقتی که پیامبر را صدا میزنید، اینطور خودمانی نباشد که گویی یکی از افراد خودتان را صدا میزنید، بلکه احترام خاصی باید رعایت شود (صفارزاده).
از میان ترجمههای یادشده، ترجمههای آقایان: مکارم شیرازی، خرمشاهی، کرمی و خانم صفارزاده، در ترجمه عبارت «بعض... بعض» موفقتر است.
افزون بر نکته یادشده، لازم است یادآور شویم که برای آیه مورد بحث تفسیرهای گوناگونی از سوی مفسران ارائه شده است که مترجم باید با توجه به تفسیر مورد تأیید خویش، ترجمه را بهروشنی ارائه کند؛ ولی چهار ترجمه اول (فولادوند، مکارم شیرازی، خرمشاهی و کرمی) کژتاب هستند؛ یعنی بهروشنی مشخص نیست که پیامبر(ص) مردم را صدا میزند یا مردم او را؟ یعنی براساس این ترجمه، هر دو تفسیر ممکن است به ذهن خواننده برسد. ترجمه آزاد خانم صفارزاده - در این مورد - روشنترین ترجمه است و ترجمه آیتالله مشکینی با عبارتی توضیحی، از دام کژتابی رهیده است. همچنین یادآور میشویم که عبارت «بعض... بعض» با حروف «مِن»، «ل»، «الی» و «علی» به کار رفته است، به معنای: یکدیگر، با یکدیگر، برای هم یا برای یکدیگر، از یکدیگر، بر یکدیگر و ... .
اصلاحیة:
تذکر: گاهی «یکدیگر» نسبت به «بعضی از شما بعضی دیگر را» و امثاله، دامنه معنا را وسیعتر نشان میدهد (یعنی گویی همه چنیناند که برخی برخی دیگر را ... نه اینکه بعضی از مردم که بسیار کماند، بعضی دیگر را که آنها نیز بسیار کماند ...) که اگر چنین باشد، نمیتوان از «یکدیگر و همدیگر» استفاده کرد. نمونه چنین موردی را میتوان در آیه ذیل دید:
قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ تَعالَوْا إِلى کَلِمَةٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئاً وَ لا یَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ (آل عمران، 64)
ترجمه پیشنهادی: ... و بعضى از ما بعضى دیگر را به پروردگار بودن [و در جایگاه ربوبیّت] نپذیرد، مگر خدا را [که تنها او شایسته ربوبیت است] ...
ترجمه المیزان: ... و یکدیگر را به جاى خداى خود به ربوبیت نگیریم ...
[1]. برای آگاهی بیشتر ر.ک: قلیزاده، مشکلات ساختاری قرآن کریم، ص151 و 152.
[2]. نور، 63.